.: آشنایی با جلسات شرح مثنوی :.


 

ثبت‌نام در خبـرنامه

 

برای عضویت در خبرنامه، آدرس دقیق ایمیل خود را در کادر زیر وارد کرده و دکمهٔ عضویت را کلیک کنید:

ایمیل شما:

در کمتر از یک دقیقه ایمیلی از طرف سایت گوگل برایتان فرستاده می‌شود که باید لینکی که در آن هست را کلیک کنید تا عضویت شما تأیید(ثبت) شود. بدین ترتیب در لیست خبرنامهٔ سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و اطلاعات جلسهٔ آنلاین یا هر برنامهٔ تازه‌ای که ارائه شود، از طریق ایمیل‌تان به اطلاعتان خواهد رسید.

» اگر ایمیلی از طرف گوگل دریافت نکنید بدین معنی است که آدرس ایمیل خود را صحیح وارد نکرده‌اید.

» پس از ثبت عضویت، آدرس ایمیل Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش Contacts سرویس ایمیل خود اضافه(Add) نمائید. در غیر اینصورت ممکن است ایمیل‌های خبرنامه را دریافت ننمایید.


لوگوی جلسات

 
 

نظرسنجی


پیـوندها

تازه‌ترین خبرنامه آرشیو آنلاین جلسات شرح مثنوی معنوی
 سفارش DVD آرشیو جلسات شرح مثنوی
راهنمای جامع برنامهٔ Paltalk
صفحهٔ جلسات شرح مثنوی در facebook
سایت محمدجعفر مصفا

 
کلوب مثنوی معنوی مولانا
معرفی کتاب، CD ، مقاله، سایت و وبلاگ
 
کتابخانه شعر
رادیو حافظ

رادیو سعدی
رادیو مولانا
کتاب‌های صوتی خودشناسی

 لغتنامه فارسی به فارسی
 
صفحه اصلی کل جلسات (مولانا، حافظ، سعدی ...)
 

آرشیو صوتی و متن
 
بروی کلمهٔ "مثنوی معنوی" کلیک کنید:


 
 


پادکست جلسات شرح مثنوی معنوی مولانا

بروی تصویر iPod کلیک کنید:



سفارش DVD تمامی جلسات برگزار شدهٔ شرح مثنوی

بروی تصویر DVD کلیک کنید:



اهدای کمک به برنامه‌ها

بروی کلمهٔ Donate کلیک کرده و توضیحات را بخوانید:


تماس با ما

برای ارتباط با تیم گردانندهٔ جلسات، پیام خود را به آدرس زیر ایمیل نمایید:

کلوب جلسات شرح مثنوی در سایت facebook :


جستجو

در متن داستان‌ها و غزلیات


Share
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

<---- برای شنیدن توضیحات مربوط به جلسات آنلاین شرح مثنوی و غزلیات مولانا بر روی دکمهٔ پخش کنار صفحه کلیک کنید
 


 

 

 

   

» معرفی: این وبلاگ جهت مدیریت جلسات اینترنتی(تله‌کنفرانس) شرح و تفسیر داستانهای مثنوی معنوی مولانا و نیز شرح غزلیات شمس تبریزی(دیوان شمس) است. این جلسات از سال 2003 میلادی بصورت Online در سرویس‌های مخصوص تله‌کنفرانس مانند Paltalk ، Yahoo Messenger ، inSpeak ، FarToFar و Woozab برگزار می‌شد و علاقمندان از ایران، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا، هندوستان، روسیه و کشورهای دیگر بشکل Online حضور می‌یافتند. آرشیو تمامی جلسات برگزار شده بصورت صوتی (mp3) و نیز متن (pdf) در صفحهٔ آرشیو قرار دارد و می‌توانید بصورت رایگان آنها را دانلود نموده و استفاده نمایید.

   در ماه مارس سال 2008 بعلت ضعیف شدن شدید خط اینترنت در ایران برگزاری این جلسات بصورت Online برای مدتی متوقف شد و بمدتی برنامه‌ها بشکل ارسال خبرنامه ارائه گردید و چندین جلسه بصورت Offline برگزار شد. اما از جلسه 101 به بعد، برنامه‌ها دوباره بشکل Online برگزار می‌شوند. بدین شکل که: ابتدا در خبرنامه جلسات عضو می‌شوید، سپس هر هفته یا هر ده روز یکبار به ایمیل شما خبرنامه فرستاده می‌شود و در این خبرنامه، توضیحات، دستور کار و برنامهٔ جلسهٔ آنلاین، روز و زمان برگزاری جلسه و نحوهٔ شرکت در جلسهٔ آنلاین همه آورده می‌شود. نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.


»
عضویت در خبرنامه: بنابراین جهت استفاده و ارتباط با این برنامه‌ها، لازم است در خبرنامه(Newsletter) عضو شوید: جهت عضویت، در سمت راست این صفحه، در قسمت خبرنامه،  یا در کادر پایین، آدرس email خود را بدقت وارد نمایید، و آنگاه دکمهٔ "عضویت" را کلیک نمایید:
 
ایمیل دقیق شما:


سپس در کمتر از یک دقیقه ایمیلی از طرف سایت گوگل برایتان فرستاده می‌شود که باید لینکی که در آن هست را کلیک کنید تا عضویت شما تأیید(ثبت) شود.(اگر ایمیلی از طرف گوگل دریافت نکنید بدین معنی است که آدرس ایمیل خود را صحیح وارد نکرده‌اید.) بدین ترتیب در لیست خبرنامهٔ سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و جلسه آنلاین یا هر برنامهٔ تازه‌ای که ارائه شود، از طریق پست الکترونیکتان به اطلاعتان خواهد رسید.
 

  پس از تأیید ایمیل عضویت در خبرنامه، لازم است برای اینکه مطمئن شوید ایمیل‌های خبرنامه در فولدر Spam ، Bulk یا Junk ایمیل‌تان نرود، آدرس ایمیل Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش Contacts سرویس ایمیل خود اضافه(Add) نمایید.
 
توجه: عضویت به روش فوق، بصورت اتوماتیک است و توسط سایت گوگل انجام می‌شود. اگر نمی‌توانید بوسیله روش فوق عضو شوید، می‌توانید یک ایمیل با موضوع Molana Newsletter به آدرس Panevis.Newsletter@Gmail.com ارسال نمایید تا شما را عضو کنیم.

   خبرنامه‌ها معمولاًً هر دو هفته یکبار، چهارشنبه یا پنجشنبه،‌ و با عنوان Newsletter از طرف Panevis به ایمیل شما ارسال می‌شود. چنانچه آنها را در فولدر Inbox خود دریافت نمی‌کنید، فولدر Spam ، Bulk یا Junk خود را چک نمایید.
نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.
 
» آرشیو جلسات برگزار شده: اعضای جدید، حتماْ فایل صدای جلسات گذشته (بخصوص جلسهٔ اول تا دوازدهم) را گوش دهند. مباحث این جلسات بهم مرتبطند. آرشیو فایل‌های صوتی جلسات گذشته همراه با متن اشعار مورد شرح و تفسیر، در صفحهٔ آرشیو آمده است. به صفحهٔ آرشیو مراجعه نموده  و فایل‌ها را دانلود نمائید و بوسیله هر گوشی مبایل، mp3 player یا هر دستگاه و برنامه پخش‌کننده mp3 می‌توانید از فایل‌های صوتی استفاده نمائید. DVD کامل آرشیو را نیز می‌توانید از طریق صفحهٔ آرشیو سفارش دهید.
 
 
توصیه: از بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه حتماً دیدن کنید. همچنین اطلاعات مفید زیادی دربارهٔ این جلسات در ستون سمت راست همین صفحه آورده شده است.

 
 
 
 

 
>---------------========--------------<
 
توضیحات کلی دربارهٔ استفاده از برنامه‌ها: بروی دکمهٔ پخش صدا کلیک کنید.
 
 

      فایل‌های صوتی هر جلسه، چند روز بعد از برگزاری آن، در صفحهٔ مخصوص آن جلسه و نیز در صفحهٔ آرشیو قرار داده می‌شوند.
 
>-----------===============================================----------<

 

جلسهٔ صد و پنجاه و ششم:

   این جلسه(برنامه) بصورت آفلاین منتشر شده است.
در ادامه می‌توانید داستان مورد شرح در این جلسه را همراه با توضیحات بخوانید و نیز شرح و تفسیر داستان را از طریق فایل‌های صوتی گوش کنید.

   + خبرنامهء این جلسه
 
   + دوستان تازه‌وارد، قبل از شروع استفاده از جلسات، فایل‌های جلسات ابتدایی(20 جلسهء اول) و نیز صفحهٔ مقدمهٔ جلسات را گوش دهند و بخوانند.

 

--------


»
برنامهٔ این جلسه: 

   شرح و تفسیر "
حكايت نذر كردن سگان هر زمستان كه اين تابستان چون بيايد خانه سازيم از بهر زمستان را" از دفتر سوم، بیت 2885 به بعد

    
شرح غزل شماره 506 از دیوان شمس، به مطلع:  کار من اینست که کاریم نیست              عاشقم از عشق تو عاریم نیست
 

      + متن حکایت و غزل مورد بررسی در این جلسه، همراه با توضیح حکایت، در ادامه آمده است.

     



»
شنیدن و دانلود فایل‌های صوتی این جلسه:
 

لینکهای مستقیم فایلهای جلسهء آفلاین 156:

                                                                                  .: بخش اول :.              .: بخش دوم :.



اگر از طریق لینکهای مستقیم موفق به دانلود نشدید، با مراجعه به صفحهٔ آرشیو می‌توانید فایل‌ها را دانلود کنید. -> صفحهٔ آرشیو
 


 


» متن داستان این جلسه:

     + پس از خواندن متن داستان همراه با توضیحات، در صورت تمایل، نظر و تفسیر خود را از طریق بخش "پیام‌ها و نظرات" در پایین صفحه، ارسال نمائید.

     + متن داستان همراه با توضیحات، از کتاب شرح جامع مثنوی تالیف کریم زمانی، را با کلیک بروی این لینک می‌توانید بخوانید.

 
دفتر سوم، بیت 2885 به بعد

حكايت نذر كردن سگان هر زمستان كه اين تابستان چون بيايد خانه سازيم از بهر زمستان را

 

         سگ زمستان جمع گردد استخوانش           زخم سرما خرد گرداند چنانش‏

         كاو بگويد كاين قدر تن كه منم                    خانه‏اى از سنگ بايد كردنم‏

         چون كه تابستان بيايد من به چنگ              بهر سرما خانه‏اى سازم ز سنگ‏

         چون كه تابستان بيايد از گشاد                   استخوانها پهن گردد پوست شاد

         گويد او چون زفت بيند خويش را                  در كدامين خانه گنجم اى كيا

         زفت گردد پا كشد در سايه‏اى                     كاهلى سيرى غرى خود رايه‏اى‏

         گويدش دل خانه‏اى ساز اى عمو                 گويد او در خانه كى گنجم بگو

         استخوان حرص تو در وقت درد                    درهم آيد خرد گردد در نورد

         گويى از توبه بسازم خانه‏اى                      در زمستان باشدم استانه‏اى‏

         چون بشد درد و شدت آن حرص زفت           همچو سگ سوداى خانه از تو رفت

 

---

شرح غزلی از دیوان شمس:

غزل شماره 506:

کار من اینست که کاریم نیست              عاشقم از عشق تو عاریم نیست
تا که مرا شیر غمت صید کرد                  جز که همین شیر شکاریم نیست
در تک این بحر چه خوش گوهری             که مثل موج قراریم نیست
بر لب بحر تو مقیمم مقیم                     مست لبم گر چه کناریم نیست
می رسدم باده تو ز آسمان                   منت هر شیره فشاریم نیست
باده ات از کوه سکونت برد                     عیب مکن زان که وقاریم نیست
ملک جهان گیرم چون آفتاب گر چه          سپاهی و سواریم نیست
گر چه ندارم به جهان سروری                 دردسر بیهده باریم نیست
بر سر کوی تو مرا خانه گیر                     کز سر کوی تو گذاریم نیست
همچو شکر با گلت آمیختم                    نیست عجب گر سر خاریم نیست
قطب جهانی همه را رو به توست            جز که به گرد تو دواریم نیست
خویش من آنست که از عشق زاد           خوشتر از این خویش و تباریم نیست
چیست فزون از دو جهان شهر عشق       بهتر از این شهر و دیاریم نیست

                              گر ننگارم سخنی بعد از این
                            نیست از آن رو که نگاریم نیست




نظرات دوستان:

» برای نوشتن نظرتان درباره داستان یا هر موضوع مرتبط با این جلسه، به قسمت "پیامها و نظرات" در همین صفحه(پایین‌) مراجعه کنید.


تبکم:
با سلام....
این حکایت یادآور داستان بلبل و مورچه است و ضرب المثل معروفی که میگوید : جیک جیک مستون‌ات بود فکر زمستون‌ات نبود؟!!
از لحاظ بیرونی و اجتماعی نصیحت‌گری می‌کند و یادآوری، که تا فرصت و توان داری توشه‌ای بیاندوز تا در آینده و برای روز مبادا حاصلی اندوخته باشی و به دریوزگی نیفتی......که روزگار همیشه بر یک منوال نیست.....

چو به گشتی طبیب از خود میازار
چراغی بهر تاریکی نگهدار

و در تفسیری درونی طبق روالی که مولانا در حکایات مثنوی دارد، سگ سمبل نفس است......

آلت اشکار خود جز سگ مدان
کمترک انداز سگ را استخوان

هویت فکری یا همان نفس در شرایطی که زمینه مناسبی برای بروز و فعالیت پیدا نکند یعنی هنگام زمستان و یخبندان ارزشها و اعتباریات، عابد و زاهد می‌شود و خود را جمع و جور می‌کند...... و به اقتضای محدودیتی که دارد صفات برجسته یک فرد روشن و آگاه و با فطرت را نمایش می‌دهد و تبلیغ می‌کند و حتی امر جوری بر خودش هم مشتبه می‌شود که خیال میکند خود را شناخته و از دست نفس و هویت فکری رها شده، اما با تغییر شرایط جوی و قرار گرفتن در یک زمینه‌ای که امکان و توان بروز و قدرت پیدا کند یعنی تابستان و در زمانی که جامعه و محیط بیرونی او را تقویت کنند، همه آن شعارها و نمایشاتی که شاید هم پیش خود گمان می‌کرد از سر صدق و درستی انجام می‌داده را، به کناری می‌گذارد و باطن اصلی خود را نمایان می‌کند......و وقتی به او می‌گویند آهای عمو خیلی داری تند میروی جواب می‌دهد بی انصافی نکنید، چگونه انتظار دارید من این نبوغ و استعداد خدادادی را ندیده بگیرم و آن را در خدمت خلائق قرار ندهم ؟!! و فراموش میکند از چه مناقب و مکارمی صحبت میکرد و خود را شکسته نفس نشان می‌داد،...... از اینجا به بعد حرص در وجودش دست به کار شده و بیش از پیش او را به کام خود می‌کشد......

نفس اژدرهاست او کی مرده است
از غم بی آلتی افسرده است

در تأویلی دیگر.... سرمای زمستان را می‌توان گرفتگی روحی و قبض و احساس ملالت و غم در مسیر خودشناسی دانست....و تابستان و گرمی و گشایش پوست نیز همان حالت بسط و نشاط و شعف است که بعد از قبض پیش می‌آید....در حالت گرفتگی و قبض، شخص نالان است و پُر شکایت و با حرص توقع و انتظار رسیدن گشایش و بسط و حال خوش را دارد و در هنگام انبساط و گشایش روحی، افراط میکند و با حرص اصرار به تداوم آن حال را دارد و همین اصرار به ماندن، حالت تسلیم و مشاهده‌گری صرف را در او از بین می‌برد و از مقصد دورش میکند.....

ممنون

در ضمن یک پیشنهاد در مورد چگونگی ارسال نظرات برای جلسات دارم.....به این صورت که دوستان نظر خود را به شکل صوتی ارسال کنند که چند وجه مفید دارد اول اینکه بعضی از دوستان زیاد میانه‌ای با تایپ کردن و نوشتن ندارند و خود این روش دستشان را برای بیان نظر بازتر میکند ......دوم اینکه این کامنتها را میتوانید هنگام ضبط جلسات آفلاین و در حین شرح و تفسیرهای خودتان، بگنجانید یا اگر جلسه آنلاین برگزار شد در حین جلسه پخش کنید که خودش خیلی کمک است......
البته روش قدیمی ارسال نظرات به شکل تکست هم کماکان باقی باشد برای دوستانی که با آن روش راحت هستند.....

باز هم ممنون

-----

سان شان:
با سلام و احترام

سگ سمبل انسان ناشکر و نامحتاط و غافل
زمستان و سختیهایش سمبل گرفتاری و رنج ناشی از غفلت
تابستان و آثارش سمبل رفاه و خوشی های زندگی و گشادگی روان
سایه سمبل آرمیدن در ذهن
سگ سمبل انسانی ناشکر، غافل و عاقبت نیندیش است که وقتی نعمتی چه به لحاظ بیرونی و مادی و چه به لحاظ درونی و روحی به او روی می آورد چنان مست وغرق آن ناز و نعمت می شود و \"خود\" را شایسته و لایق آن نعمت می پندارد که فطرت خود و سرچشمه آن نعمت را فراموش می کند و وقتی بر اثر ناشکری و غفلت و عدم حضور در لحظه لحظه زندگیش نعمتی را از دست داده و یا گرفتار درد و رنج میشود بخود آمده و متوجه منبع نعمت شده و عهدو پیمان می بندد که در صورت رها شدن از آن موقعیت رنجناک دیگر خودخواه ومغرور نشده و کفران نعمت نکند. مثلا کسی که به لحاظ خودشناسی به آگاهیهائی دست پیدا کرده وقتی بر اثر غفلت و عدم حضور، گرفتار هویت فکری میشود دیگر مثل گذشته نمی تواند بیخیال بماند چون پیش از آگاهی انسان نمی داند دلیل گرفتگی خاطر و دلتنگی چیست اما به واسطه آگاهی آدم چنان دچار درد و رنج می شود که برای خلاصی از آن رنج به خودش قول میدهد دیگر گرد هویت فکری نگردد ، دیگر در ذهن به گذشته و آینده نرود و از تصاویر ذهنی برای خودش دنبال وسایل غم و شادی نباشد. ویا وقتی در موقعیتی قرار می گیرد که دچار رنجش شده و افکار و قضاوتها پشت سرهم بر ذهنش هجوم میاورند بخاطر میاورد چطوراو در گذشته همیشه در همین موقعیتها بوده اما هیچ احساس بد و ناخوشایندی نسبت به آنها نداشته و بخودش می بالیده که ارتباط ذهنش به لحاظ روانشناختی دیگر با گذشته و آینده قطع شده و فقط لحظه حال برایش وجود دارد و اگر هم کسی به او یادآوری میکرده که از کجا چنین مطمئن هستی مغرورانه در دل میگفت البته که مطمئن هستم و چند روز بعد درست از همانجا که احساس اطمینان میکرده باز هم گزیده شده می فهمد که عجب لافی زده است چرا که او شکر گذار آن لحظه ها نبوده است ، اگر مراقب دلش میشد و صبر پیشه میکرد وبه آنها نمی چسبید دوباره گرفتار هویت فکری نمی شد ، چون هویت فکری هزاران نعمت هم که در دسترسش باشد و فقط و فقط یک نقص و کمبود در خودش احساس کند همه آن نعمت ها را رها کرده و انسان را دنبال رفع آن کمبود می فرستد و در این راه نه تنها قادر نیست آن خواسته را بدست آورد بلکه باقی نعمت ها را هم از دست می دهد و دچار چنان درد و رنجی میشود که اینبار از خیر آن خواسته و طمع هویت فکری گذشته و با دعا و التماس تلاش میکند به همان وضعیت خوب اولیه برگردد. وقتی با جد و جهد و صبر و تامل و تسلیم توانست بر خواهشهای ذهنی فائق آید و آن آرامش و فربهی روان و گشادگی خاطر را در دل احساس کرد به جای آنکه مراقب و قدردان و شکرگذار آن لحظه های خوب باشد باز مغرور شده و یا غفلت کرده و چنان غرق آن میشود که کم کم آن آثار و میوه ها مجددا مورد استفاده ذهن قرار گرفته و زمانی بخود می آید که دوباره خار رنج و غم را در دل احساس می کند و متوجه می شود که بازهم خرگوش هویت فکری در سایه ذهن از آن سبزه ها چریده و او را از فطرت و منبع آن شادی دور کرده و به چاه ظلمانی غم و درد سرنگونش کرده است و این داستان همچنان ادامه دارد.

---

سان شان:
سلام
آنچه که در ارتباط با غزل بنظرم رسید:
کار من این است که کاریم نیست
عاشقم از عشق تو عاریم نیست
چه کاری مهمتر از این که انسان همواره در کیفیت فطری خود باشد و با دل سالم زندگی کند و گنج عشق را برای خود کافی بداند وباکی و عاری از این نداشته باشد که او را بدون برو بیا و بدون جاه و جلال ظاهری ببینند.
تا که مرا شیر غمت صید کرد
جز که همین شیر شکاریم نیست
بایستی غمی را که در دل ایجاد میشود ، برای زدودن گرد وغبار هویت فکری از روی جان و دل ، در کمال رضایت پذیرفت تا بتوان در کیفیت بی غمی عشق ماند.
در تک این بحر چه خوش گوهری
که مثل موج قراریم نیست
باید مثل موج ،بیقرار گوهر دریای جان بود که در اعماق وجود خوش آرمیده است،در تب و تاب بود ، آگاهی را گسترش داد تا کیفیت بی خودی در انسان عمیق و عمیقتر شود.
بر لب بحر تو مقیمم مقیم
مست لبم گرچه کناریم نیست
باید در کنار دریای دل ساکن شد و در کیفیت سکوت و مشاهده قرار گرفت ، پنجره را گشود و او را طلب کرد وپیوسته مست و تشنه او ماند،اگرچه تو را به خود راه ندهد و در کنار نگیرد تو کار خودتو بکن.
می رسدم باده تو زآسمان
منت هر شیره فشاریم نیست
کسی که بوی می تو به مشامش رسیده، طعم آرامش و سکوت درون را چشیده مگر ممکن ا ست از کسی گدائی می انگوری کند، بدنبال شادیها و مستی های بیرونی باشد.
باده ات از کوه سکونت برد
عیب مکن زان که وقاریم نیست
وقتی کوه با آن همه صلابت و سنگینی تجلی تو را دید قرار از کف داد و تکه تکه شد حال چطور من اسیر این جرثومه فساد را به بی وقاری و بی قراری سرزنش میکنی ، مگر می توان بدون رنج، بدون زحمت از پس هویت فکری برآمد، مگر میتوان بدون ویران کردن \"خود\" به گنج حقیقت دست یافت
ملک جهان گیرم چوآفتاب گرچه
سپاهی، سواریم نیست
وقتی وارد عالم جان شوی چون آفتاب به کل جهان گرمی و روشنی می بخشی ودر این راه نیازی به هیچ اسباب و وسیله و کمک هیچ کس نداری
گرچه ندارم به جهان سروری
دردسر بیهده باریم نست
آدم رها گرچه هیچ شکوه و جلال بیرونی ندارد تا چشمها و عقل های جزئی را خیره کند اما از همه دردسرهای هویت فکری آزاد و رها ست
برسرکوی تو مرا خانه گیر
کزسر کوی تو گذاریم نیست
کسی که حقیقت را شناخت دیگر از آن دست بردار نیست و دنبال چیزی و کسی نخواهد رفت پس بهتر است حقیقت هم او را یاری کندتا همیشه در کوی او ساکن شود
همچو شکر با گلت آمیختم
نیست عجب گرسرخاریم نیست
وقتی دل انسان همچون شکر با گل روی حقیقت عجین شود وعطر و بوی او را بگیرد دیگر اندیشه هیچ خاری را به ذهن راه نمی دهد و باکی از چیزی و کسی ندارد
قطب جهانی همه را رو به توست
جز که به گرد تو دواریم نیست
همه مخلوقات جهان از جماد گرفته تا ملک تسبیح گوی تو هستند و روی بسوی تو دارند ، همه حیران تو هستند پس انسان هم گرد تو باید بچرخد نه آنها
خویش من آن است که از عشق زاد
خوشتر از این خویش و تباریم نیست
خویش و تبارحقیقی انسان ،زاده عشق و لم یلد ولم یولد است کدام مونس و همدمی خوشتر از این خویش نامیرا
چیست فزون از دو جهان شهر عشق
بهتر از این شهر و دیاریم نیست
انسان اگر درکیفیت عشق و در ذات خود باشد همان شهر عشق است ، شهری که دلبر آنجاست وتمامی زیبائیهای هر دو جهان در برابر آن هیچ هستند.
گر ننگارم سخنی بعد از این
نیست از آن رو که نگاریم نیست
اگر ساکت شوم و حرف نزنم ، اگر کیفیت سکوت و ارامش درونی انسان را به بی سخنی و بی قیل و قالی بکشاند به این معنی نیست که دیگر نگاری ندارد و از شهر عشق بیخبراست
-------


 

     10. خلاصه برداری جلسات 141 تا 150 در یک فایل (تهیه شده توسط آقای تبکم)

 

-------
متن pdf ابیات جلسات قبل:

   قبلاً تا جلسه 99 متن ابیات (و نه شرح و تفسیر) جلسات، بصورت فایل pdf، روی صفحهٔ آرشیو قرار داشت. اکنون دوست عزیز ساشا فایل‌های pdf متن ابیات (و نه شرح و تفسیر) جلسات 100 الی 150 را تهیه کرده‌ است. از لینکهای زیر (و همچنین از صفحهٔ آرشیو) می‌توانید دانلود کنید:

    .: دانلود تمامی فایل‌های pdf زیر، بصورت یکجا :.     (توجه: این فایل‌ها حاوی شرح و تفسیر نیستند.)

  1. فایل pdf متن جلسات اول الی 27

  2. فایل pdf متن جلسات 28 الی 43

  3. فایل pdf متن جلسات 44 الی 60

  4. فایل pdf متن جلسات 61 الی 70

  5. فایل pdf متن جلسات 71 الی 80

  6. فایل pdf متن جلسات 81 الی 90

  7. فایل pdf متن جلسات 91 الی 100

  8. فایل pdf متن جلسات 101 الی 110

  9. فایل pdf متن جلسات 111 الی 120

  10. فایل pdf متن جلسات 121 الی 130

  11. فایل pdf متن جلسات 131 الی 140

  12. فایل pdf متن جلسات 141 الی 150

    .: دانلود تمامی فایل‌های pdf فوق، بصورت یکجا :.

ادامه‌ء فایل‌های pdf در آینده اضافه خواهد شد.


 

---------

Share

»
در صورتیکه دربارهٔ مطالب این جلسه نظری دارید، می‌توانید در قسمت "پیام‌ها و نظرات" (در پائین) نظرتان را بنویسید.
 

 
» اگر سئوالی دارید، لطفاً قبل از ارسال سئوالتان، به بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه مراجعه نمائید.
   

» اگر برای تهیه DVD جلسات شرح مثنوی سئوال دارید، لطفاً فقط از طریق صفحه سفارش DVD اقدام کنید. توضیح کامل داده شده است.
 

                                                                                              -------

پیام‌ها و نظرات:

 شما می‌توانید بوسیلهٔ فرم زیر پیام و نظر خود درباره این برنامه را بنویسید. سپس دکمهٔ Submit را کلیک کنید:

نام:
آدرس ایمیل(لطفاً بدقت وارد نمایید):
متن پیام:


 

برای دانلود فایلهای صوتی و متن جلسات گذشته، به صفحه‌ی آرشیو مراجعه نمایید.

 
 

اطلاعات مرتبط:

» فایل‌ متنی خلاصه‌برداری جلسات اول تا سیزدهم، توسط خانم سوگند:  

» معرفی لینک "مقدمهٔ جلسات شرح مثنوی" تهیه شده توسط آقا و خانم اسلامی:

دوستان تازه‌وارد حتماً لینک فوق را مطالعه نمایند.

 

---------

 جلسات پیش:

 
»
دانلود تمامی فایل‌های صوتی جلسات گذشته از طریق مراجعه به صفحهٔ آرشیو: به این صفحه مراجعه نماييد:

 

 

» برای سفارش  DVD مجموعه فایل های صوتی(mp3) و متن(pdf) جلسات گذشته، اینجا کلیک کنید.

روی تصویر DVD کلیک کنید:

 

---------
 

 

.: پیـوندها :.
 
 

---------

 

.: تماس با ما :.
 
برای ارتباط با گردانندهٔ جلسات، پیام خود را به آدرس زیر ایمیل نمایید:
 
 
همچنین می‌توانید در گروه این جلسات در سایت فیس‌بوک عضو شوید: