.: آشنایی با جلسات شرح مثنوی :.


 

ثبت‌نام در خبـرنامه

 

برای عضویت در خبرنامه، آدرس دقیق ایمیل خود را در کادر زیر وارد کرده و دکمهٔ عضویت را کلیک کنید:

ایمیل شما:

در کمتر از یک دقیقه ایمیلی از طرف سایت گوگل برایتان فرستاده می‌شود که باید لینکی که در آن هست را کلیک کنید تا عضویت شما تأیید(ثبت) شود. بدین ترتیب در لیست خبرنامهٔ سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و اطلاعات جلسهٔ آنلاین یا هر برنامهٔ تازه‌ای که ارائه شود، از طریق ایمیل‌تان به اطلاعتان خواهد رسید.

» اگر ایمیلی از طرف گوگل دریافت نکنید بدین معنی است که آدرس ایمیل خود را صحیح وارد نکرده‌اید.

» پس از ثبت عضویت، آدرس ایمیل Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش Contacts سرویس ایمیل خود اضافه(Add) نمائید. در غیر اینصورت ممکن است ایمیل‌های خبرنامه را دریافت ننمایید.


لوگوی جلسات

 
 

نظرسنجی


پیـوندها

تازه‌ترین خبرنامه آرشیو آنلاین جلسات شرح مثنوی معنوی
 سفارش DVD آرشیو جلسات شرح مثنوی
راهنمای جامع برنامهٔ Paltalk
صفحهٔ جلسات شرح مثنوی در facebook
سایت محمدجعفر مصفا

 
کلوب مثنوی معنوی مولانا
معرفی کتاب، CD ، مقاله، سایت و وبلاگ
 
کتابخانه شعر
رادیو حافظ

رادیو سعدی
رادیو مولانا
کتاب‌های صوتی خودشناسی

 لغتنامه فارسی به فارسی
 
صفحه اصلی کل جلسات (مولانا، حافظ، سعدی ...)
 

آرشیو صوتی و متن
 
بروی کلمهٔ "مثنوی معنوی" کلیک کنید:


پادکست جلسات شرح مثنوی معنوی مولانا

بروی تصویر iPod کلیک کنید:



سفارش DVD تمامی جلسات برگزار شدهٔ شرح مثنوی

بروی تصویر DVD کلیک کنید:



اهدای کمک به برنامه‌ها

بروی کلمهٔ Donate کلیک کرده و توضیحات را بخوانید:


تماس با ما

برای ارتباط با تیم گردانندهٔ جلسات، پیام خود را به آدرس زیر ایمیل نمایید:

کلوب جلسات شرح مثنوی در سایت facebook :


جستجو

در متن داستان‌ها و غزلیات


Share
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

<---- برای شنیدن توضیحات مربوط به جلسات آنلاین شرح مثنوی و غزلیات مولانا بر روی دکمهٔ پخش کنار صفحه کلیک کنید
 


 

 

 

   

» معرفی: این وبلاگ جهت مدیریت جلسات اینترنتی(تله‌کنفرانس) شرح و تفسیر داستانهای مثنوی معنوی مولانا و نیز شرح غزلیات شمس تبریزی(دیوان شمس) است. این جلسات از سال 2003 میلادی بصورت Online در سرویس‌های مخصوص تله‌کنفرانس مانند Paltalk ، Yahoo Messenger ، inSpeak ، FarToFar و Woozab برگزار می‌شد و علاقمندان از ایران، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا، هندوستان، روسیه و کشورهای دیگر بشکل Online حضور می‌یافتند. آرشیو تمامی جلسات برگزار شده بصورت صوتی (mp3) و نیز متن (pdf) در صفحهٔ آرشیو قرار دارد و می‌توانید بصورت رایگان آنها را دانلود نموده و استفاده نمایید.

   در ماه مارس سال 2008 بعلت ضعیف شدن شدید خط اینترنت در ایران برگزاری این جلسات بصورت Online برای مدتی متوقف شد و بمدتی برنامه‌ها بشکل ارسال خبرنامه ارائه گردید و چندین جلسه بصورت Offline برگزار شد. اما از جلسه 101 به بعد، برنامه‌ها دوباره بشکل Online برگزار می‌شوند. بدین شکل که: ابتدا در خبرنامه جلسات عضو می‌شوید، سپس هر هفته یا هر ده روز یکبار به ایمیل شما خبرنامه فرستاده می‌شود و در این خبرنامه، توضیحات، دستور کار و برنامهٔ جلسهٔ آنلاین، روز و زمان برگزاری جلسه و نحوهٔ شرکت در جلسهٔ آنلاین همه آورده می‌شود. نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.


»
عضویت در خبرنامه: بنابراین جهت استفاده و ارتباط با این برنامه‌ها، لازم است در خبرنامه(Newsletter) عضو شوید: جهت عضویت، در سمت راست این صفحه، در قسمت خبرنامه،  یا در کادر پایین، آدرس email خود را بدقت وارد نمایید، و آنگاه دکمهٔ "عضویت" را کلیک نمایید:
 
ایمیل دقیق شما:


سپس در کمتر از یک دقیقه ایمیلی از طرف سایت گوگل برایتان فرستاده می‌شود که باید لینکی که در آن هست را کلیک کنید تا عضویت شما تأیید(ثبت) شود.(اگر ایمیلی از طرف گوگل دریافت نکنید بدین معنی است که آدرس ایمیل خود را صحیح وارد نکرده‌اید.) بدین ترتیب در لیست خبرنامهٔ سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و جلسه آنلاین یا هر برنامهٔ تازه‌ای که ارائه شود، از طریق پست الکترونیکتان به اطلاعتان خواهد رسید.
 

  پس از تأیید ایمیل عضویت در خبرنامه، لازم است برای اینکه مطمئن شوید ایمیل‌های خبرنامه در فولدر Spam ، Bulk یا Junk ایمیل‌تان نرود، آدرس ایمیل Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش Contacts سرویس ایمیل خود اضافه(Add) نمایید.
 
توجه: عضویت به روش فوق، بصورت اتوماتیک است و توسط سایت گوگل انجام می‌شود. اگر نمی‌توانید بوسیله روش فوق عضو شوید، می‌توانید یک ایمیل با موضوع Molana Newsletter به آدرس Panevis.Newsletter@Gmail.com ارسال نمایید تا شما را عضو کنیم.

   خبرنامه‌ها معمولاًً هر دو هفته یکبار، چهارشنبه یا پنجشنبه،‌ و با عنوان Newsletter از طرف Panevis به ایمیل شما ارسال می‌شود. چنانچه آنها را در فولدر Inbox خود دریافت نمی‌کنید، فولدر Spam ، Bulk یا Junk خود را چک نمایید.
نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.
 
» آرشیو جلسات برگزار شده: اعضای جدید، حتماْ فایل صدای جلسات گذشته (بخصوص جلسهٔ اول تا دوازدهم) را گوش دهند. مباحث این جلسات بهم مرتبطند. آرشیو فایل‌های صوتی جلسات گذشته همراه با متن اشعار مورد شرح و تفسیر، در صفحهٔ آرشیو آمده است. به صفحهٔ آرشیو مراجعه نموده  و فایل‌ها را دانلود نمائید و بوسیله هر گوشی مبایل، mp3 player یا هر دستگاه و برنامه پخش‌کننده mp3 می‌توانید از فایل‌های صوتی استفاده نمائید. DVD کامل آرشیو را نیز می‌توانید از طریق صفحهٔ آرشیو سفارش دهید.
 
 
توصیه: از بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه حتماً دیدن کنید. همچنین اطلاعات مفید زیادی دربارهٔ این جلسات در ستون سمت راست همین صفحه آورده شده است.

 
 
 
 

 
>---------------========--------------<
 
توضیحات کلی دربارهٔ استفاده از برنامه‌ها: بروی دکمهٔ پخش صدا کلیک کنید.
 
 

      فایل‌های صوتی هر جلسه، چند روز بعد از برگزاری آن، در صفحهٔ مخصوص آن جلسه و نیز در صفحهٔ آرشیو قرار داده می‌شوند.
 
>-----------===============================================----------<

 

جلسهٔ صد و چهل و چهارم:

   این جلسه در تاریخ جمعه 8 آوریل 2011 (نوزدهم فروردین 90) برگزار گردید. جزئیات بیشتر را در خبرنامهٔ این جلسه بخوانید.
 
   دوستان تازه‌وارد، قبل از شرکت در جلسات آنلاین، فایل‌های جلسات ابتدایی و نیز صفحهٔ مقدمهٔ جلسات را گوش دهند و بخوانند.

   نتیجهٔ نظرسنجی دربارهٔ زمان جدید برگزاری جلسات آنلاین را در اینجـا می‌توانید بخوانید.
   

 
 

--------


»
برنامهٔ این جلسه: 

   ١. شرح "
وصیت کردن پدر، دختر را که خود نگهدار تا حامله نشوی از شوهرت" (از دفتر پنجم مثنوی معنوی بیت 3716)
   ۲.  شرح غزل شماره ۷۷۱ از دیوان شمس
  


»
شنیدن و دانلود فایل‌های صوتی این جلسه:
 

     اگر از طریق جعبهٔ فوق موفق نشدید، با مراجعه به صفحهٔ آرشیو می‌توانید فایل‌ها را دانلود کنید. -> صفحهٔ آرشیو

 

» متن داستان این جلسه:

     + پس از خواندن داستان، در صورت تمایل، نظر و تفسیر خود را از طریق بخش "پیام‌ها و نظرات" در پایین صفحه، ارسال نمائید.

   پدری به دختر نوعروس خود می‌گوید: «چون داماد از حسب و نسب شریفی برخوردار نیست، به هنگام نزدیکی با او حامله مشو.» و این نصیحت را هر روز به دختر گوشزد می‌کرد. لیکن دختر نتوانست بدین توصیه‌ها جامهٔ عمل پوشد و بالاخره حامله شد. وقتی پدر از این امر آگاه شد، دختر را سرزنش کرد که «مگر نگفتم به هنگام انزال مرد از او جدا شو؟!» دختر گفت: «آخر من وقت انزال را نمی‌دانم.» پدر گفت: «وقتی دیدی چشمان همسرت خمار شده، وقت انزال است.» دختر گفت: «پدر آمرزیده، قبل از آنکه چشم شوهرم خمار شود، چشم من از غلبهٔ شهوت و لذت کور شده است. پس خمار شدن چشم او را چگونه ببینم؟!»
منبع: شرح جامع مثنوی، تألیف کریم زمانی
 

دفتر پنجم، بیت 3716
 
 

وصیت کردن پدر، دختر را که خود نگهدار تا حامله نشوی از شوهرت

 

         خواجه‏‌اى بوده‏‌ست او را دخترى            زهره خدى مه رخى سيمين برى‏

         گشت بالغ داد دختر را به شو               شو نبود اندر كفايت كفو او

         خربزه چون در رسد شد آبناك               گر بنشكافى تلف گشت و هلاك‏

         چون ضرورت بود دختر را بداد                او به ناكفوى ز تخويف فساد

         گفت دختر را كز اين داماد نو                 خويشتن پرهيز كن حامل مشو

         كه ضرورت بود عقد اين گدا                  اين غريب اشمار را نبود وفا

         ناگهان بجهد كند ترك همه                   بر تو طفل او بماند مظلمه‏

         گفت دختر كاى پدر خدمت كنم            هست پندت دل پذير و مغتنم‏

         هر دو روزى هر سه روزى آن پدر          دختر خود را بفرمودى حذر

         حامله شد ناگهان دختر از او               چون بود هر دو جوان خاتون و شو

         از پدر او را خفى مى‏داشتش              پنج ماهه گشت كودك يا كه شش‏

         گشت پيدا گفت بابا چيست اين          من نگفتم كه از او دورى گزين‏

         اين وصيتهاى من خود باد بود              كه نكردت پند و وعظم هيچ سود

         گفت بابا چون كنم پرهيز من               آتش و پنبه است بى‏شك مرد و زن‏

         پنبه را پرهيز از آتش كجاست              يا در آتش كى حفاظ است و تقاست‏

         گفت من گفتم كه سوى او مرو            تو پذيراى منى او مشو

         در زمان حال و انزال و خوشى             خويشتن بايد كه از وى در كشى‏

         گفت كى دانم كه انزالش كى است     اين نهان است و به غايت دور دست‏

         گفت چشمش چون كلاپيسه شود       فهم كن كان وقت انزالش بود

         گفت تا چشمش كلاپيسه شدن          كور گشته است اين دو چشم كور من‏

         نيست هر عقلى حقيرى پايدار             وقت حرص و وقت خشم و كارزار

    وصف ضعيف دلى و سستى صوفى سايه پرورد مجاهده ناكرده‏ى درد و داغ عشق ناچشيده به سجده و دست بوس عام و به حرمت نظر كردن و به انگشت نمودن ايشان كه امروز در زمانه صوفى اوست غره شده و به وهم بيمار شده همچو آن معلم كه كودكان گفتند كه رنجورى و با اين وهم كه من مجاهدم مرا در اين ره پهلوان مى‏دانند با غازيان به غزا رفته كه به ظاهر نيز هنر بنمايم در جهاد اكبر مستثناام جهاد اصغر خود پيش من چه محل دارد خيال شير ديده و دليريها كرده و مست اين دليرى شده و روى به بيشه نهاده به قصد شير و شير به زبان حال گفته كه كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ

          رفت يك صوفى به لشكر در غزا            ناگهان آمد قطاريق و وغا

---
نظرات دوستان:


» برای نوشتن نظرتان درباره داستان یا غزل یا هر موضوع مرتبط با این جلسه، به قسمت "پیامها و نظرات" در همین صفحه(پایین‌) مراجعه کنید.


azad
پدر سمبل روح کل و پند وی ندای روح است که به دختر حویش پند می دهد و او هم ندا را میشنود ولی چون با عقل جزئی میشنود و ادراک حاصل نمی گردد مراد نفس که همان شوی بی نسب باشد حاصل می گردد چرا که چشم که دریچه بینایی و ادراک است بسته و لذت و شهوت عقلانی جولاندار است


---------

 میثم:
 شوهر نماد نفس و پدر نماد فطرت است، دختر نماد انسان است که هم قوه فطرت دارد هم قوه نفس ولی بعلت بی تقوایی آلوده به نفس می شود، دختر در دوران کودکی قوه فطرتش قوی بوده و قوه نفسش ضعیف، اما در دوران بعد از بلوغ هر دو نیرو وجود دارد (همچنانکه موسی و فرعون یا گنج و مار با همند). پس انسان بالغ شده هم قوه نفس دارد هم قوه فطرت.
حال با وجود داشتن این دو قوه این سوال پیش می آید که چه کسی با فطرت خود همنشین است و چه کسی با نفس.
در صورتی انسان از نفس خلاص می شود که: وقتی که نفس \"سهوا\" بیاید (مثل اینکه انسان سهوا می ترسد و ...) در این صورت انسان با داشتن فطرت، نفس را می بیند حال در سر دو راهی قرار می گیرد(عالم برزخ) اگر حق را بر مصلحت خود ترجیح دهد(تقوی)، و همنشینی فطرت را اختیار کند حکمت به او اشراق می شود و از شر نفس خلاصی می یابد و وارد بهشت می شود. اما به این دلیل گفته اند \"لا رهبانیت فی الاسلام\" . زیرا هر چه \"مار\" فرد باتقوا بیشتر باشد درجات بالاتری از بهشت بر او نائل می شود. اما اگر رهبانیت اختیار کند آن درجات بالا بر او اشراق نمی شود.
ولی اگر انسان در این دو راهی (برزخ) مصلحت را بر حق ترجیح دهد(عقل مصلحت نگر) و همنشین نفس شود(\"وقت حرص و وقت خشم و كارزار\" ) نیروی فطرت خود را بتدریج ضعیف تر می کند و در لحظه \"نزول\" نیروی نفسش قویتر از نیروی فطرتش است بنابراین به نتیجه عمل خود که فرزند \"مظلمه\" است میرسد و وارد جهنم می شود . (قصهء آن دباغ كي در بازار عطاران از بوي عطر و مشك بيهوش و رنجور شد)
نيست هر عقلى حقيرى پايدار وقت حرص و وقت خشم و كارزار
مثال: اگر انسان عصبانی شود و بعد از عصبانی شدنش بخواهد تا آرام شود، انجام چنین کاری برایش سخت است. ولی اگر انسان عصبانی نباشد و زمینه عصبانیت هم فراهم باشد، حال راحت تر می تواند عصبانی نشود.

----------

morteza deyanatdar
 با سلام و عرض ادب و احترام
مرتضی میگه:
از این داستان البته بزعم بنده اینطور استنباط می شود که:
فرد سالک و رهرو همیشه باید در حال مواظبت و مراقبه باشد.
از آنطرف نفس قسم خورده انسان هم در حال مواظبت و مترصد آن است که فرصتی بدست آورد تا زهرش را بریزد پس حتی در بدست آوردن حالات خوش روانی به فرد سالک و رهرو کمک میکند و او را به اوج لذت روانی می رساند این در حالی است که انسان فکر می کند که این جذبه و حالت خوش به سعی و کوشش خودش بوده و چنان مغرور می گردد تا آنجا که نفسی را که تنگا تنگ خود دارد نادیده می گیرد وحتی فراموش می کند.
او در اینجا چنان به خود مشغول می شود که نصیحتهای پیر و پدر روحانی خود را از یاد می برد و در اوج جذبه چنان در خود است که از نفس غافل میگردد و نفس پدر سوخته هم که در کمینگاه است دست به کار شده وضربه آخر را میزند وسپس او را با ولد خلف خود رها کرده که این ولد خلف تا آخر عمر وبال جان و روح و روان شخص سالک میگردد.
پس نتیجه می گیریم که انسان تا آخرین لحظه عمر احتیاج به مراقبه دارد حتی اگر به اشراف و اشراق کامل رسیده باشد.

آنچه می گویم بقدر فهم من
مردم اندر حسرت فهم سخن

همین!!!
-----
-------

نام: delbar72
متن_پیام_درباره_برنامه_144: ...وصیت کردن پدر دختر را که خود را نگه دار تا حامله نشوی...

هرگاه ما بدانیم هویت چیزی پنداری و نایافتنی است؛ مشکلمان حل است؛ اما آیا مگر نفس میگذار که ما بفهمیم او پنداری است؟؟ آیا نفس بیکار مینشیند تا ما بفهمیم که پنداری است؟؟ هرگز!
او با شیوه های گوناگون هویت را در درون ضمیر ناخود آگاهمان القا میکند و او را به عنوان موجودی واقعی به ما می قبولاند! طوری که شصتمان هم خبر دار نمیشود؛
شصت ما وقتی خبر دار میشود که در لجن زار نفس داریم دست و پا میزنیم؛ و احساس میکنیم حالمان به شدت خراب است؛(هنگام تولد فرزند آن شوهر ناهم شأن توسط ما! و رنج های بعد از آن)
نکته ی بسیار مهم داستان این است که پنداری بودن هویت در بسیاری از شرایط بر ما پنهان میشود؛ و نفس هویت را در آن شرایط به ما میقبولاند؛ مثلا در هنگام ملامت کردن \"خود\"؛ و در هنگام خشم ورزیدن برای آرام کردن \"خود\" در هر دوی این موردها؛ واقعی بودن هویت به شدت به ما القا میشود و متأسفانه در این شرایط واقف شدن به این موضوع که هویت ناواقعی و ساختگی است؛ سخت میشود (هنگام شهوت داشتن ما و شوهر ناهم شأن)
در چنین شرایطی ما از نفس حامله میشویم و متأسفانه محصول نفس در ما به ثمر می نشیند که محصول نفس چیزی نیست جز مورد زیر:
\"واقعی پنداشتن هویت و فراموش کردن اینکه هویت پنداری است\"
هرچه قدر که ما بیشتر در چنین شرایط شهوتی قرار بگیریم؛ محصول نفس در ما بیشتر تولید میشود؛ یعنی اینکه ما بیشتر هویت را واقعی میپنداریم.
سوال: منظور از شرایط شهوتی چیست؟
جواب: شرایطی که باعث شود محصول نفس در ما به تعداد زیاد تولید شود؛ توجه کنید محصول نفس چه بود؛ این بود که ما وقوف خود را بر پنداری بودن نفس از دست بدهیم؛ پس هر شرایطی که باعث میشود ما وقوف خود را بر پنداری بودن نفس از دست بدهیم؛ یک شرایط شهوتی است؛ مثلا وقتی ما به این فکر میکنیم که دوستمان چگونه در مورد ما فکر میکند؛ آیا ما را فردی آگاه میپندارد یا نه؟ آیا ما را دوست دارد یا برعکس از ما متنفر است؟ آیا نقش هایی که برایش بازی کرده ام؛ خوب مؤثر افتاده یا نه؟ از فردا چه نقشی جلویش بازی کنم مؤثرتر است؟ وقتی همه ی این جملات در ذهن ما در حال چرخش هستند؛ آیا یک لحظه هم به این توجه داریم که هویت یک پندار است؛ ولی ما آنرا واقعی میدانیم؟ هرگز! در چنین شرایطی ما وقوف کامل خود را بر پنداری بودن نفس از دست داده ایم. متأسفانه در این شرایط زندگی نفس دوباره جریان می یابد...
مهم ترین نکته در این داستان این است که فرزندانی که در ما به وسیله ی نفس تولید میشوند را سمبل چی بگیریم؟
فرزند در واقع سمبل یک نوع جهل است؛ جهل بر اینکه نفس پنداری است؛ و متأسفانه این جهل زندگی نسل نفس را تداوم میبخشد. همانگونه که فرزند تداوم بخش نسل ما انسان هاست؛ همانگونه نیز این جهل(فرزند نفس) تداوم بخش نسل نفس است؛
نکته ی جالب دیگر این است که چرا ما حامله بودن خود را پنهان میکنیم و دوست داریم نفهمیم که ما نفس را واقعی میپنداریم؟ سوال را فهمیدید؟ چرا ما دوست نداریم بفهمیم که در جهل هستیم؟ و دائما این جهل و نا آگاهی را از پدر خردمان پنهان میکنیم؟؟
اکثر ما اینطور هستیم که هویت را واقعی میپنداریم ولی اگراز ما بپرسند میگوییم: هویت یک چیز پنداری است!؛ ما خود را فردی میدانیم که آگاه است؛ و جهل ندارد؛
ولی ما واقعا جهل داریم؛ ولی این جهل را از خرد خود مخفی میکنیم؛ و محصول نفس را که درون شکممان است انکار میکنیم؛ چرا ما دوست داریم نفهمیم که هویت را واقعی میپنداریم؛ جواب: چون اگر ما بفهمیم که حامله هستیم و هویت را واقعی پنداشته ایم؛ آنگاه زمینه را برای نابود کردن نفس فراهم میکنیم؛ چون بلاخره در خودشناسی هدف نابود کردن نفس است دیگه؛ مگرنه؟ پس نفس بهترین حیله ای که متواند در کار کند این است که اصلا نگذارد ما بفهمیم که ما هویت را واقعی پنداشته ایم! و ما (یا خرد ما) فکر کنیم که نفس را کشته ایم و نفس اصلا وجود ندارد بنده خدا که بخواهیم بکشیمش , در صورتی که ما واقعا باطنا آنرا واقعی میپنداریم! خلاصه اینکه ما که خودمان هم؛ هم مزاج نفس شده ایم دوست نداریم بفهمیم که نفس را واقعی میپنداریم؛ و دوست نداریم که بفهمیم جاهلیم؛
چون اگر بفهمیم که جاهلیم؛ آنگاه زمینه را برای از بین بردن نفس فراهم میکنیم؛
مثلا همین الآن ذهنم به من گفت: کاش این نوشته ها را برای پانویس ایمیل میکردی تا حتما بخواند! چرا حتما بخواند؟ تا بفهمد هویت تو ؛ هویتی آگاه است؛
اما در همان زمان اگر از من میپرسیدید هویت را واقعی میپنداری یا نه؟ من با کمال بی شرمی میگفتم نه! هویت که یک چیز پنداری است؛ من بر این موضوع واقفم؛ پس دیدید که ما خیلی وقت ها دوست نداریم بفهمیم که نفس را واقعی میپنداریم؛ یعنی دلمان میخواهد جهل خود را پنهان کنیم؛ حاملگی خود را پنهان کنیم...
نکته ی پایانی: فکر میکنید اگر ما همیشه در حال درک این موضوع باشیم که هویت چیزی غیر واقعی است و فقط به وسیله ی ذهن پندار شده؛ آیا دلیلی هم برای ناراحت بودن ما انسانها میماند؟
آیا اگر کل مردم شهر از من متنفر شوند؛ ناراحت خواهم شد اگر همسایه ها و دوستان مرا تجلیل کنند؛ خوشحال خواهم شد؟
اگر نظر ناسنجیده ای برای پانویس بفرستم آیا خودم را ملامت خواهم کرد؟!

---------

 
غزل شماره 771 از دیوان شمس:
 
هله عاشقان بکوشید که چو جسم و جان نماند          دلتان به چرخ پرد چو بدن گران نماند
دل و جان به آب حکمت ز غبارها بشویید                    هله تا دو چشم حسرت سوی خاکدان نماند
نه که هر چه در جهانست نه که عشق جان آنست       جز عشق هر چه بینی همه جاودان نماند
عدم تو همچو مشرق اجل تو همچو مغرب                  سوی آسمان دیگر که به آسمان نماند
ره آسمان درونست پر عشق را بجنبان                       پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده ست           چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نماند
دل تو مثال بامست و حواس ناودان ها                        تو ز بام آب می خور چه که ناودان نماند
تو ز لوح دل فروخوان به تمامی این غزل را                   منگر تو در زبانم که لب و زبان نماند
تن آدمی کمان و نفس و سخن چو تیرش                   چو برفت تیر و ترکش عمل کمان نماند

 

 
---------

Share

»
در صورتیکه دربارهٔ مطالب این جلسه نظری دارید، می‌توانید در قسمت "پیام‌ها و نظرات" (در پائین) نظرتان را بنویسید.
 

 
» اگر سئوالی دارید، لطفاً قبل از ارسال سئوالتان، به بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه مراجعه نمائید.
   

                                                            ------------------

پیام‌ها و نظرات:

 شما می‌توانید بوسیلهٔ فرم زیر پیام و نظر خود درباره این برنامه را بنویسید. سپس دکمهٔ Submit را کلیک کنید:

نام:
آدرس ایمیل(لطفاً بدقت وارد نمایید):
متن پیام:


 

برای دانلود فایلهای صوتی و متن جلسات گذشته، به صفحه‌ی آرشیو مراجعه نمایید.

 
 

اطلاعات مرتبط:

» فایل‌ متنی خلاصه‌برداری جلسات اول تا سیزدهم، توسط خانم سوگند:  

» معرفی لینک "مقدمهٔ جلسات شرح مثنوی" تهیه شده توسط آقا و خانم اسلامی:

دوستان تازه‌وارد حتماً لینک فوق را مطالعه نمایند.

 

---------

 جلسات پیش:

 
»
دانلود تمامی فایل‌های صوتی جلسات گذشته از طریق مراجعه به صفحهٔ آرشیو: به این صفحه مراجعه نماييد:

 

 

» برای سفارش  DVD مجموعه فایل های صوتی(mp3) و متن(pdf) جلسات گذشته، اینجا کلیک کنید.

روی تصویر DVD کلیک کنید:

 

---------
 

 

.: پیـوندها :.
 
 

---------

 

.: تماس با ما :.
 
برای ارتباط با گردانندهٔ جلسات، پیام خود را به آدرس زیر ایمیل نمایید:
 
 
همچنین می‌توانید در گروه این جلسات در سایت فیس‌بوک عضو شوید: