.: پیوندها :.

شباهنگ

کتابخانه شعر کهن

آرشیو جلسات مثنوی

لغتنامه فارسی به فارسی


.: نظرسنجی :.


.: خبـرنامه :.






تماس با ما

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    برای شنیدن توضیحات صوتی درباره این برنامه‌ها دکمهء پخش را کلیک کنید:

 

  

 

    این صفحه جهت مدیریت برنامه‌های اینترنتی شرح و تفسیر داستانهای مثنوی معنوی مولانا و نیز غزلیات شمس تبریزی(مولانا) است. این برنامه‌ها از سال 2003 میلادی بصورت Online در سرویس‌های مخصوص تله‌کنفرانس مانند Paltalk ، Yahoo Messenger ، inSpeak ، FarToFar و Woozab برگزار می‌شد و علاقمندان از ایران، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا، هندوستان، روسیه و کشورهای دیگر بشکل Online حضور می‌یافتند. (آرشیو تمامی جلسات برگزار شده بصورت صوتی (mp3) و نیز متن (pdf) در صفحه آرشیو قرار دارد و می‌توانید بصورت رایگان آنها را دانلود نموده و استفاده نمایید.)

    در ماه مارس سال 2008 (بهمن 1386) بعلت ضعیف شدن شدید خط اینترنت در ایران برگزاری این جلسات بصورت Online متوقف شد و چندین جلسه بصورت Offline برگزار شد. اما از جلسه 101 به بعد برنامه‌ها دوباره بشکل Online برگزار می‌شوند.بدین شکل که پس از عضویت در خبرنامه‌ء برنامه‌ها، هر هفته (یا هر ده روز یکبار) به ایمیل شما خبرنامه فرستاده می‌شود. با خواندن توضیحات نوشته شده در خبرنامه، می‌توانید در جلسهء مورد نظر، که معمولاً شامل شرح و تفسیر داستانی از مثنوی معنوی مولانا همراه با غزلی از دیوان شمس(بصورت صوتی و متن) است، شرکت کنید ویا پس از برگزاری جلسه، آن را از صفحه آرشیو  گوش دهید و یا بر روی کامپیوتر خود دانلود نمایید.

    بنابراین جهت استفاده و ارتباط با این برنامه‌ها، لازم است در خبرنامه(Newsletter) عضو شوید: جهت عضویت، نام و آدرس email خود را (بدقت) وارد نمایید و دکمهء "ارسال به خبرنامه" را کلیک نمایید:

.: خبـرنامه :.

 نـام شمــا:
ایمیل شما:



 

 بدین ترتیب در لیست خبرنامهء سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و برنامهء تازه‌ای که ارائه شود، از طریق پست الکترونیکتان به اطلاعتان خواهد رسید.

    توجه: در صورتیکه سیستم ارسال خبرنامه، پیام "بروز خطا" می‌دهد، ایمیل خود را در بخش "پیامها" در پایین این صفحه بگذارید و تقاضای عضویت بنویسید. یا اینکه یک ایمیل با موضوع Molana Newsletter به آدرس Panevis@yahoo.com ارسال نمایید.

    خبرنامه‌ها معمولاًً سه‌شنبه‌ها یا چهارشنبه‌ها و با عنوان Newsletter از طرف Panevis به ایمیل شما ارسال می‌شود. چنانچه آنها را در فولدر Inbox خود دریافت نمی‌کنید، فولدر Bulk ، Spam یا Junk خود را چک نمایید.

     برای اینکه مطئن شوید خبرنامه‌ها دریافت می‌کنید لازم است آدرس ایمیل مخصوص خبرنامه یعنی Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش AddressBook یا Contacts (دفترچه آدرس دوستانتان) بیافزایید(Add کنید).

    اعضای جدید، حتماْ فایل صدای جلسات گذشته (بخصوص جلسهء اول تا دوازدهم) را گوش دهند. مباحث این جلسات بهم مرتبطند. آرشیو صدای ضبط شدهء جلسات گذشته همراه با متن مورد بررسی، در صفحه آرشیو آمده است.
 

 

+ جدیدترین خبرنامه

 

+ آرشیو صوتی و متن

 

+ صفحه اصلی جلسات شرح مثنوی

 

+ صفحه اصلی کل جلسات (مولانا، حافظ، سعدی ...)

 

+ گزارش و چکیدهء جلسات، در کلوب مثنوی معنوی مولانا

 

 

>---------------========--------------<

 

توضیحات کلی دربارهء استفاده از برنامه‌ها: ( .: دانلود مستقیم توضیحات :. )

 

 

      1. گوش دادن به هر بخش از برنامه در همین صفحه، با کلیک بروی دکمه‌های پخش صدا.

 

      2. دانلود فایلهای صوتی: (به دوستان داخل ایران توصیه می‌کنیم ابتدا فایل‌ها را دانلود کنند سپس از روی کامپیوتر خود پخش کنند)

 

                                         الف. دانلود مستقیم:

 

                                      .: بخش اول :.             .: بخش دوم :.

 

                                     .: بخش سوم :.                      .: بخش چهارم :.

 

 

                                         ب.   دانلود از صفحه آرشیو کلی: به این صفحه مراجعه کنید:  masnavi.4shared.com

 

 

>-----------==================================================----------<

 

جلسه‌ء صد و دوازدهم:

 

 

.: بخش اول :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش اول :.

 

 

دفتر سوم، بیت 4292

 

مثل زدن در رميدن كره اسپ از آب خوردن به سبب شخوليدن سايسان

 

آنك فرمودست او اندر خطاب                 كره و مادر همي‌خوردند آب

مي‌شخوليدند هر دم آن نفر                بهر اسپان كه هلا هين آب خور

آن شخوليدن به كره مي‌رسيد             سر همي بر داشت و از خور مي‌رميد

مادرش پرسيد كاي كره چرا                 مي‌رمي هر ساعتي زين استقا

گفت كره مي‌شخولند اين گروه            ز اتفاق بانگشان دارم شكوه

پس دلم مي‌لرزد از جا مي‌رود              ز اتفاق نعره خوفم مي‌رسد

گفت مادر تا جهان بودست ازين            كارافزايان بدند اندر زمين

هين تو كار خويش كن اي ارجمند          زود كايشان ريش خود بر مي‌كنند

وقت تنگ و مي‌رود آب فراخ                 پيش از آن كز هجر گردي شاخ شاخ

شهره كاريزيست پر آب حيات               آب كش تا بر دمد از تو نبات

جو فرو بر مشك آب‌انديش را                تا گران بيني تو مشك خويش را

چون گران ديدي شوي تو مستدل         رست از تقليد خشك آنگاه دل

زانك هر بادي مرا در مي‌ربود                باد مي‌نربايدم، ثقلم فزود

مر سفيهان را ربايد هر هوا                  زانك نبودشان گراني قوا

پس بدان كاب مبارك ز آسمان              وحي دلها باشد و صدق بيان

ما چو آن كره هم آب جو خوريم            سوي آن وسواس طاعن ننگريم

پي‌رو پيغمبراني ره سپر                     طعنهء خلقان همه بادي شمر

آن خداوندان كه ره طي كرده‌اند            گوش فا بانگ سگان كي كرده‌اند

نوح نهصد سال دعوت مي‌نمود            دم به دم انكار قومش مي‌فزود

هيچ از گفتن عنان واپس كشيد؟          هيچ اندر غار خاموشي خزيد؟

گفت از بانگ و علالاي سگان              هيچ واگردد ز راهي كاروان؟

يا شب مهتاب از غوغاي سگ             سست گردد بدر را در سير تگ

مه فشاند نور و سگ وع وع كند           سگ ز نور ماه كي مرتع كند

چونك نگرارد سگ آن نعره سقم           من مهم سيران خود را چون هلم

شبروان و همرهان مه بتگ                 ترك رفتن كي كنند از بانگ سگ

 

 

نظرات دوستان:

 

فرامرز:

 

سلام و خسته نباشید

داستان واقعا زیبایی بود منو خیلی تو فکر فورو برد

سوال میتونه این باشه . ( خیلی خلاصه و کلی ) در برابر حرفهای دیگران یا ایراد گرفتنها چی کار باید بکنیم ؟
 

 

علیرضا:

سلام -سئوال دوستمون شرکت درانتخابات بوده.ورای دادن وازاین بازیها.اینکه جماعتی همیشه درزندگی واقعی ما باایجاد وهم وخیال یاهمان صداهایی که صاحبان اسبان ایجاد میکنند ومارو به زندگی خیالی دعوت میکنند منظور بیان پیام مولوی ویاسنایی است .ان جویی که اسبان (کنایه ازماست )ازآن اب میخورند ازاسمان حقیقت سرچشمه میگیرد ومادر کره اسب بابیان اینکه قبلا او بااین صداها درتندباد زندگی گم شده بود والان با سنگین نمودن وزن آگاهی دردرون خویش به این صداها یا وهم ها بی توجه شده وزمان زندگی واقعی خودرا به عمیق نمودن آگاهی خود صرف می نماید ونه گوش دادن به این صداها که وی را ازهستی واقعی دورنموده وبه سایه زندگی مشغول می نماید \"کنایه از صاحبان اسب ها\"و به کره خویش (مادر نشانه حقیقت است وما نشانه آن کره \"تذکر میدهد که باخوردن آب جوی که ازاسمان حقیقت تغدیه میشود مشغول باشد واز این صداهای وهمی یا همان سایه زندگی دور وبا خوردن آب جوی درحقیقت زندگی واقعی کند وبه سایه ها وصداهای آن هاتوجهی ننماید که از قدیم الایام نیز جماعتی بوده اند که انسانهارا به سایه زندگی دعوت کرده اند همان کاری که جامعه میکند یعنی دعوت به زندگی مجازی ووهمی ونه واقعی !!زندگی که ازصداها وخیالات وشدن ها ادامه میی یابد ونه باوصل شدن به سرچشمه حقیقت .کاری که حضرت نوح کرد دران مدت طولانی دعوت مردم به زندگی حقیقی بود وچقدر درمدت طولانی اینکار را انجام داد وخسته نشد.حرف آخر: بهتراست ما نیز به عمیق شدن آگاهی هایمان وعمق بخشیدن به آنها مشغول باشیم واز این بازیها دور!!!واقعا یک زندگی شاد ازدرون اینهمه جیغ وداد وریش کندن وفحش دادن به همدیگر نیاز داره ؟یا نه زندگی خشک وبی معنی وپرصدا وکشک به اینهمه جیغ وداد نیازداره زندگی که روح وروان آمیان را میخشکاند وازاتصال به بحر حقیقت مانع میشود.

 

 

Homajun:

 

My opinion after:

The symbols are:
Stable fellows = NAFS
Horse = reason, internal voice
Foals = the person
Water = the truth, love
This story Teaching to us that we can be turned to person to our nature (ZAT) and not frightened us from the gossips of the NAFS, self, society, surroundings.

We should be our truth in connection with the love, with it of the NAFS, Self to us again like a feather to and fro not always throw is able and with us makes what wants it

The question is:
Why the person turns away from his truth ZAT and listens to the NAFS

 

 

پری سیما:

 

باسلام و احترام
بنظر من سئوال این بوده: چگونه می توان به خودشناسی پرداخت در حالیکه اطرافمان پر از آدمهای \" هویت فکری \" است و با قضاوت ها، خشم و نفرت ها و آزارهایشان ذهنمان را بر می آشوبند .******
کره اسب نماد انسانی است که می خواهد در کنار و حضور آدمهای اسیر \"خود\" از طریق خود شناسی از \"هستی\" ذهنی رهائی یابد تا آن چشمه پر از آب حیات که همان حالات و کیفیتهای اصیل فطری میباشد در درونش بجوشد و متجلی شود اما سوت های مقایسه و بویژه قضاوت دیگران بخصوص زمانیکه گروهی و دسته جمعی هستند \"خود\" ذهنی وی را چنان بر می آشوبند که بجای خودشناسی به آنها می اندیشد ( انسان اسیر هویت فکری در برابر قضاوت گروه و اجتماع بیشتر احساس درماندگی میکند) چرا که او هم دارای \"هستی\" ذهنی است و در برابر قضاوت اطرافیان احساس خوف، ناایمنی و آشفتگی میکند ولی اگر در کار خود جدی باشد نباید توجهی به آنها بکند چه بخواهد و چه نخواهد آدمهای \"هستی\" دار همیشه در اطرافمان خواهند بود ( مگر نه این است که \"خود\" ذهنی انسان در برابر \"خود\" ذهنی انسان مقابل احساس خطر و تهدید می کند و در تنهائی که خطری وجود ندارد) بنابراین نباید حساسیتی نسبت به آنها داشته باشد و بگذارد آنها به مقایسه و قضاوت های ذهنی و بیهوده خود مشغول باشند وقتی انسان فهمید که این \"خود\" مایه رنج و تباهی است و از هیچ و توهم و تقلید ساخته شده و در نتیجه مثل پر کاه سبک است ، وقتی پی برد طعنه و وسوسه دیگران نیز از \"من\" ذهنی آنها نشات میگیرد پس باید بگذارد آنها سوتشان را بزنند بایستی بدون توجه به حضور آنها و بدون اعتنا به سوت های مقایسه و قضاوت ذهنی خودش که مدام در ذهنش سر و صدا میکنند ، ساکت و ارام بماند تا مشک ذاتی و فطری وی که بواسطه دخالتهای ذهن دچار خشکی ، لاغری و هجران شده از زیبائی ، حقیقت و عشق سیراب گردد، تا در برابر عوعوی \"من\" ذهنی خودش و دیگران چون کوه محکم و استوار بایستد همانطور که پیامبران توجهی به طعنه دیگران نداشته اند.

*** در مورد سوت زدن برای اسبها آنطور که شما توضیح دادید که برای آرام کردن و لذت بردن بیشتر حیوانات از آب میباشد و همینطور هم هست در اینجا کره اسب از آن وحشت میکرد شاید سوت های قضاوت اجتماع نیز به ظاهر برای رضایتمندی انسان از خودش اما در باطن ایجاد نارضایتی از وضعیت موجود ماست مثلا تشویقم میکند فوق لیسانس بگیرم در همان حال بهم القاء میکنه که کمه باید دکتر بشم****

 

 

سرمست:

 

اگرآدمی باانگیزهای مجازومنطقی همراه باعلاقه وعشق به کاری اهتمام ورزد میبایدبدون توجه به تمسخروکارشکنی دیگران ازفرصت های موجود حداکثراستفاده رابرده وفرصت هاراصرف مجادله وتوجه به عوامل مزاحم ننمایدبلکه به هدف خود اندیشه کند وباکسب معرفت واستفاده ازفرصت خودراقوی ووزین نماید.درنتیجه حربه کارشکنان وطاعنان ضعیف ترشده تاجائی که اساسا عوامل مزاحم موردتوجه قرارنگرفته سهل است بچشم هم نخواهدآمد ضمنا درطی مسیرنبایدهرگزدلسدشد ولحظه ای متوقف شد .

حدس سوال :
اگرکسی باعلاقه درمسیری پسندیده قدم گذاشت ولی همواره موردتمسخر و هیاهوی دیگران قرارگرفت . چه بایدبکند؟

 

 

حسام:

 

مولوی دراین گفتارنظربه امری غیرحسی داردکه باطرح سمبلهایی آنرابه شکلی محسوس بیان داشته-بدین شرح که انسان دارای فطرتی می باشدکه اگرازجانب جامعه وافرادخدشه دار نگردد قابلیت درک عشق ورزی رادارد...مولانا در این فابل از آب که سمبل پاکی و عظمت روح است و نیز به آفت تقلید که آلوده کننده است اشاره دارد. و نیز توجه مخاطب صادق خود را به این نکته جلب میکند که: تومگو ما را - بدان شه راه نیست//باکریمان کارهادشوارنیست......واماسوال: احتمال دارددر اینموردها باشد که مگر دردنیای امروزامکان چنین راههایی که مولوی میفرمایند ممکن است..که نبایستی به شخوللیدن طاعنان چندان توجهی نشان داد...توفیقتان روز افزون بادا

 

 

MORTILY:

 

 برای دیدن نظر ایشان بروی اینجا کلیک کنید.

 

 

مجتبی:

 

این داستان من را به یاد داستان مسجد مهمان کش می اندازد که با وجود تمامی مخالفتهایی که مردم از ورود مهمان به داخل مسجد داشتن، مهمان با بی توجهی به صحبت آنها وارد مسجد شد و خود را تسلیم حقیقت نمود. در این داستان شخولیدن سایسان همانند مخالفت مردم از ورود مهمان به داخل مسجد می باشد که سمبل نفس آدمی می باشد. ما با بی توجهی به خواسته های جامعه و با تکیه بر الگو سازی درست می توانیم خود را در مسیر حقیقت و عشق قرار دهیم و باثابت قددم بودن در این مسیر می توانیم از منیت و نفس خود جدا شده تا جامعه دیگر نتواند ما را مقلد خود کند.( کره = عقل مفید، مادرکره = اسوه و الگوی نیک، جوی آب و کاریز= حقیقت و عشق، شخولیدن سایسان= نفس آدمی یا القائات جامعه، مشک آب اندیش= کیفیت برخورداری از عشق)
نوشته های زیر از کتاب میناگر عشق می باشد.

\"تقلید در اصطلاح مولانا به هر علم و عمل و حالی گفته میشود که ظاهری آراسته و زیبا داشته باشد اما دل و درون شخص را به صلاح و سامان نیاورد. به سخنی دیگر (بربسته) باشد نه (بر رسته) همچون کالبدی آراسته اما بی جان(بربسته دگر باشد و بر رسته دگر).
بنابراین تقلید، هرگونه پیروی و متابعتی است که تهی از دریافت حقیقت باشد. قرآن کریم به کرات اعمال تقلیدی را مورد نکوهش قرار داده است. به جای تقلید دعوت به تٲسی (= اسوه یابی و الگو سازی از نمونه نیک) کرده است. و این تٲسی نکو بر خلاف تقلید، پیروی و متابعتی است که مبنایش علم و معرفت است نه پیروی کورکورانه.
مولانا تقلید را از بزرگترین موانع سالک الی الله می داند و آن را با این اوصاف یاد می کند: حجاب دل، پست کننده شخصیت آدمی، بر باد دهنده هویت انسانی، تنزیل دهنده به مرحله حیوانی، تباه کننده عقل و خرد. نیز مقلد را به دزد، میمون، موش، طوطی، پرکاه، و کشتی بی لنگر تشبیه می کند.
مر سفیهان را رباید هر هوا
زانکه نبودشان گرانی قوا
کشتی بی لنگر آمد مرد شر
که از باد کژ،نیابد او خذر
لنگر عقل است عاقل را امان
لنگری دریوزه کن از عاقلان

 

 

علی ابراهیمی:

 


در همين ابتدا تشكر مي كنم از دوست گرامي علي رضا به خاطر نكته برداري از مطالب خود شناسي .

خيلي مشتاق هستم كه در جلسات خودشناسي استاد مصفا شركت كرده تا بتوانم كمكي هر چند كوچك انجام دهم اما متاسفانه بعد مسافت 1000 كيلومتري و نيز شرايط شغلي لطف حضور در اين جلسات را صلب نموده است و به هر تقدير هر گونه كمكي كه صلاح مي دانيد در حد توان و مقدورات خويش مشتاقانه پذيرا خواهم بود .

تصميم گرفتم تا براي تفسير جلسه 112 در آخر شب و زمانيكه سنگيني قيل و قالهاي روزانه بر گرده انديشه سبك تر مي گردد در حد توان و درك خويش از معاني عميق داستانهاي مثنوي بنويسم . هر چند كه : آب دريا را چون نتوان كشيد    هم به قدر تشنگي بايد چشيد

در داستانهاي مثنوي و نيز اين داستان مولانا بارها و بارها يك موضوع را به اشكال مختلف مطرح كرده است تا ما را متوجه عمق فاجعه كند و به راستي اين چه رمزي است كه مولانا اين گونه به تب و تاب افتاده است تا ما را متوجه خطر گرداند ؟

در اين داستان دو جنبه دروني و بيروني وجود دارد به اين معني كه كره اسب يا نماينده ناپختگي ذهني به دليل نداشتن پيوند با آب زندگاني و خردمندي مدام با صداي صوت آن افراد تحريك مي گردد و نا آرام مي شود . ماده اسب يا نماينده خردمندي خطاب به كره اسب ( ذهن خام و ناپخته) مي گويد: تا دنيا بود ه است اينگونه قيل و قالها و سرو صداها وجود داشته است اما تو اسير و بازيچه اينان نشو و به خاطر هيچ و پوچ عمر و هستي خود را بر باد مده و در واقع مولانا از زبان اسب به "اتوريته ها "اشاره مي كند كه اي كره اسب( انسان هويت فكري) آزاد از اتوريته زندگي كن و به خودت بيا و تا وقتي از چشمه حيات زندگاني خودت سيراب نگردي بازيچه و دست آويز آن افراد مي شوي و خلاصه كلام اينكه خودباخته به اجماع نشو .

وقتي كه به فطرتت متصل شدي و آزاد از اتوريته گشتي شكوفا مي شوي و از كهنگي و ملالت رهايي مي يابي و وقتي مشك آب انديش ( فضاي ذهني ) تو از آب چشمه پرگشت سنگين شده و ديگر به دنبال تقليد از ديگري نيستي و با وزش باد از يك سو به سوي ديگر پرتاب نمي گردي و آگاه باش انسانهايي كه از نظر دروني پر و كامل نيستند و گراني قوا يا همان جديت لازم را ندارند به راحتي اسير خواهشهاي نفساني مي گردند .

و تنها سخن صادق و درست سخني است كه مانند آب از آسمان جان و دل ببارد و عميق باشد و وقتي از فطرت خويشتن سيراب گشتي ديگر از طعنه طعنه زنان هراسي به دل راه نخواهي داد .

و اگر مي خواهي راه انسانهاي عميق و خردمند را طي كني طعنه انسانهاي بي خرد را مانند بادي به شمار بياور كه هيچ وجود ي خارجي ندارد و به مانند صداي پارس سگان از كنار آنها بي تفاوت بگذر .به مانند نوح اگر سخني از موضع بخردانه و عميقي برخوردار باشد با گذر عمرتغييري در آن به وجود نمي آيد اما انسانهاي بي خرد با شنيدن سخن عميق منكر آن مي گردند .

به طور اجمال در اين داستان مولانا مي گويد كه اي انسان وقتي توجه و مراقبت تو از چشمه فطري خودت ثقيل و پر گشت به مانند كره اسب ديگر خودت را اسير سخنان ياوه و بيهوده قرار نمي دهي و خودت مي شوي ...

و سوال دوست ما :

1- آيا اگر من عضو گروه يا باندي نباشم اصلا وجود خارجي دارم ؟ وقتي مي بينم همه دارند براي مملكت گل و بلبل روبان سبز و مشكي و نارنجي و بنفش و رنگين كماني به خودشون آويزون مي كنند و وقتي اونها منو مسخره مي كنند و ميگن چقدر بي رگي تو كه اصلا واسه مملكتت دل نمي سوزوني و من آشفته ميشم توي اين احوال چيكار بايد بكنم ؟ چه مرام و مسلكي سراغ داريد كه اسير زمان نباشه و من بتونم خودم رو با اون همگون بكنم ؟ يه تز كه آنتي تز نداشته باشه ؟؟؟؟!!!!!

شاد زي
مهر افزون
علي

--------------------

پایان نظرات دوستان

 

 

.: بخش دوم :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش دوم :.

 

 

------------

 

بخش شرح غزل:

 

.: بخش سوم :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش سوم :.

 

 

غزل شماره 1963 از دیوان شمس:

 

 

پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من                         غمگسار و همنشین و مونس شب های من
ای شنیده وقت و بی وقت از وجودم ناله ها                      ای فکنده آتشی در جمله اجزای من
در صدای کوه افتد بانگ من چون بشنوی                         جفت گردد بانگ که با نعره و هیهای من
ای ز هر نقشی تو پاک و ای ز جان ها پاکتر                     صورتت نی لیک مقناطیس صورت های من
چون ز بی ذوقی دل من طالب کاری بود                          بسته باشم گر چه باشد دلگشا صحرای من
بی تو باشد جیش و عیش و باغ و راغ و نقل و عقل           هر یکی رنج دماغ و کنده ای بر پای من
تا ز خود افزون گریزم در خودم محبوستر                          تا گشایم بند از پا بسته بینم پای من
ناگهان در ناامیدی یا شبی یا بامداد                               گوییم اینک برآ بر طارم بالای من
آن زمان از شکر و حلوا چنان گردم که من                        گم کنم کاین خود منم یا شکر و حلوای من
امشب از شب های تنهایی است رحمی کن بیا               تا بخوانم بر تو امشب دفتر سودای من
همچو نای انبان در این شب من از آن خالی شدم            تا خوش و صافی برآید ناله ها و وای من
زین سپس انبان بادم نیستم انبان نان                           زانک از این ناله است روشن این دل بینای من
                                        درد و رنجوری ما را داروی غیر تو نیست

                                       ای تو جالینوس جان و بوعلی سینای من
 

---------------

 

 

 

خلاصه جلسه دوم، تهیه شده توسط خانم سوگند:

.: خلاصه جلسه دوم :.

 

 

فایل‌های صوتی فصل اول کتاب رابطه" نوشتهء محمدجعفر مصفا، خوانده شده توسط خانم سارا کرمی:

 

.: فصل اول قسمت الف :.                .: فصل اول قسمت ب :.

 

 

مقالهء "زمین جدید" نوشتهء اکهارت تول، ترجمهء خانم ایمان:

 

.: مقالهء "زمین جدید" :.

 

 

.: بخش چهارم :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش چهارم :.

 

معرفی لینک "مقدمهء جلسات شرح مثنوی" تهیه شده توسط آقا و خانم اسلامی از توکیو:

.: مقدمهء جلسات شرح مثنوی :.

دوستان تازه‌وارد حتماً لینک فوق را مطالعه نمایند.

----------------------------

جلسات پیش:

 

دانلود تمامی فایل‌های صوتی جلسات گذشته از یکی از دو روش زیر استفاده کنید(روش دوم توصیه می شود):

 

                                                       1. از صفحه های آرشیو کلی: به این صفحه مراجعه نماييد.

 

                                                       2. فایل آرشیو کلی را با کلیک بروی اینجــا  دریافت نمایید. توضیح در فایل آمده است.

 

برای سفارش CDهای فایل های صوتی(MP3) و متن(PDF) جلسات پیش اینجا کلیک کنید.

 

چنانچه عضو خبرنامه نیستید، و مایلید عضو شوید، اینجــا کلیک کنید.

                                                                               ------------------

 لطفاً بوسیلهء فرم زیر حضور و نظر خود را درباره این برنامه بنویسید و دکمه‌ء Submit را کلیک کنید:

نام:
آدرس ایمیل(لطفاً بدقت وارد نمایید):
آدرس سایت یا وبلاگ شما(اگر دارید):
متن پیام:

برای دانلود فایلهای صوتی و متن جلسات گذشته، به صفحه‌ی آرشیو کلی مراجعه نمایید.