.: آشنایی با جلسات شرح مثنوی :.


 

ثبت‌نام در خبـرنامه

 

برای عضویت در خبرنامه، آدرس دقیق ایمیل خود را در کادر زیر وارد کرده و دکمهٔ عضویت را کلیک کنید:

ایمیل شما:

در کمتر از یک دقیقه ایمیلی از طرف سایت گوگل برایتان فرستاده می‌شود که باید لینکی که در آن هست را کلیک کنید تا عضویت شما تأیید(ثبت) شود. بدین ترتیب در لیست خبرنامهٔ سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و اطلاعات جلسهٔ آنلاین یا هر برنامهٔ تازه‌ای که ارائه شود، از طریق ایمیل‌تان به اطلاعتان خواهد رسید.

» اگر ایمیلی از طرف گوگل دریافت نکنید بدین معنی است که آدرس ایمیل خود را صحیح وارد نکرده‌اید.

» پس از ثبت عضویت، آدرس ایمیل Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش Contacts سرویس ایمیل خود اضافه(Add) نمائید. در غیر اینصورت ممکن است ایمیل‌های خبرنامه را دریافت ننمایید.


لوگوی جلسات

 
 

نظرسنجی


پیـوندها

تازه‌ترین خبرنامه آرشیو آنلاین جلسات شرح مثنوی معنوی
 سفارش DVD آرشیو جلسات شرح مثنوی
راهنمای جامع برنامهٔ Paltalk
صفحهٔ جلسات شرح مثنوی در facebook
سایت محمدجعفر مصفا

 
کلوب مثنوی معنوی مولانا
معرفی کتاب، CD ، مقاله، سایت و وبلاگ
 
کتابخانه شعر
رادیو حافظ

رادیو سعدی
رادیو مولانا
کتاب‌های صوتی خودشناسی

 لغتنامه فارسی به فارسی
 
صفحه اصلی کل جلسات (مولانا، حافظ، سعدی ...)
 

آرشیو صوتی و متن
 
بروی کلمهٔ "مثنوی معنوی" کلیک کنید:


پادکست جلسات شرح مثنوی معنوی مولانا

بروی تصویر iPod کلیک کنید:



سفارش DVD تمامی جلسات برگزار شدهٔ شرح مثنوی

بروی تصویر DVD کلیک کنید:



اهدای کمک به برنامه‌ها

بروی کلمهٔ Donate کلیک کرده و توضیحات را بخوانید:


تماس با ما

برای ارتباط با تیم گردانندهٔ جلسات، پیام خود را به آدرس زیر ایمیل نمایید:

کلوب جلسات شرح مثنوی در سایت facebook :


جستجو

در متن داستان‌ها و غزلیات


Share
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

<---- برای شنیدن توضیحات مربوط به جلسات آنلاین شرح مثنوی و غزلیات مولانا بر روی دکمهٔ پخش کنار صفحه کلیک کنید
 


 

 

 

   

» معرفی: این وبلاگ جهت مدیریت جلسات اینترنتی(تله‌کنفرانس) شرح و تفسیر داستانهای مثنوی معنوی مولانا و نیز شرح غزلیات شمس تبریزی(دیوان شمس) است. این جلسات از سال 2003 میلادی بصورت Online در سرویس‌های مخصوص تله‌کنفرانس مانند Paltalk ، Yahoo Messenger ، inSpeak ، FarToFar و Woozab برگزار می‌شد و علاقمندان از ایران، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا، هندوستان، روسیه و کشورهای دیگر بشکل Online حضور می‌یافتند. آرشیو تمامی جلسات برگزار شده بصورت صوتی (mp3) و نیز متن (pdf) در صفحهٔ آرشیو قرار دارد و می‌توانید بصورت رایگان آنها را دانلود نموده و استفاده نمایید.

   در ماه مارس سال 2008 بعلت ضعیف شدن شدید خط اینترنت در ایران برگزاری این جلسات بصورت Online برای مدتی متوقف شد و بمدتی برنامه‌ها بشکل ارسال خبرنامه ارائه گردید و چندین جلسه بصورت Offline برگزار شد. اما از جلسه 101 به بعد، برنامه‌ها دوباره بشکل Online برگزار می‌شوند. بدین شکل که: ابتدا در خبرنامه جلسات عضو می‌شوید، سپس هر هفته یا هر ده روز یکبار به ایمیل شما خبرنامه فرستاده می‌شود و در این خبرنامه، توضیحات، دستور کار و برنامهٔ جلسهٔ آنلاین، روز و زمان برگزاری جلسه و نحوهٔ شرکت در جلسهٔ آنلاین همه آورده می‌شود. نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.


»
عضویت در خبرنامه: بنابراین جهت استفاده و ارتباط با این برنامه‌ها، لازم است در خبرنامه(Newsletter) عضو شوید: جهت عضویت، در سمت راست این صفحه، در قسمت خبرنامه،  یا در کادر پایین، آدرس email خود را بدقت وارد نمایید، و آنگاه دکمهٔ "عضویت" را کلیک نمایید:
 
ایمیل دقیق شما:


سپس در کمتر از یک دقیقه ایمیلی از طرف سایت گوگل برایتان فرستاده می‌شود که باید لینکی که در آن هست را کلیک کنید تا عضویت شما تأیید(ثبت) شود.(اگر ایمیلی از طرف گوگل دریافت نکنید بدین معنی است که آدرس ایمیل خود را صحیح وارد نکرده‌اید.) بدین ترتیب در لیست خبرنامهٔ سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و جلسه آنلاین یا هر برنامهٔ تازه‌ای که ارائه شود، از طریق پست الکترونیکتان به اطلاعتان خواهد رسید.
 

  پس از تأیید ایمیل عضویت در خبرنامه، لازم است برای اینکه مطمئن شوید ایمیل‌های خبرنامه در فولدر Spam ، Bulk یا Junk ایمیل‌تان نرود، آدرس ایمیل Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش Contacts سرویس ایمیل خود اضافه(Add) نمایید.
 
توجه: عضویت به روش فوق، بصورت اتوماتیک است و توسط سایت گوگل انجام می‌شود. اگر نمی‌توانید بوسیله روش فوق عضو شوید، می‌توانید یک ایمیل با موضوع Molana Newsletter به آدرس Panevis.Newsletter@Gmail.com ارسال نمایید تا شما را عضو کنیم.

   خبرنامه‌ها معمولاًً هر دو هفته یکبار، چهارشنبه یا پنجشنبه،‌ و با عنوان Newsletter از طرف Panevis به ایمیل شما ارسال می‌شود. چنانچه آنها را در فولدر Inbox خود دریافت نمی‌کنید، فولدر Spam ، Bulk یا Junk خود را چک نمایید.
نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.
 
» آرشیو جلسات برگزار شده: اعضای جدید، حتماْ فایل صدای جلسات گذشته (بخصوص جلسهٔ اول تا دوازدهم) را گوش دهند. مباحث این جلسات بهم مرتبطند. آرشیو فایل‌های صوتی جلسات گذشته همراه با متن اشعار مورد شرح و تفسیر، در صفحهٔ آرشیو آمده است. به صفحهٔ آرشیو مراجعه نموده  و فایل‌ها را دانلود نمائید و بوسیله هر گوشی مبایل، mp3 player یا هر دستگاه و برنامه پخش‌کننده mp3 می‌توانید از فایل‌های صوتی استفاده نمائید. DVD کامل آرشیو را نیز می‌توانید از طریق صفحهٔ آرشیو سفارش دهید.
 
 
توصیه: از بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه حتماً دیدن کنید. همچنین اطلاعات مفید زیادی دربارهٔ این جلسات در ستون سمت راست همین صفحه آورده شده است.

 
 
 
 

 
>---------------========--------------<
 
توضیحات کلی دربارهٔ استفاده از برنامه‌ها: بروی دکمهٔ پخش صدا کلیک کنید.
 
 

      فایل‌های صوتی هر جلسه، چند روز بعد از برگزاری آن، در صفحهٔ مخصوص آن جلسه و نیز در صفحهٔ آرشیو قرار داده می‌شوند.
 
>-----------===============================================----------<

 

جلسهٔ دوم:

  
 اين جلسه در تاريخ پنجشنبه 16 مارس 2006 بصورت online برگزار گرديد. فایل‌های صوتی این جلسه را از صفحهٔ آرشیو می‌توانید دریافت کنید.
 
   دوستان تازه‌وارد، قبل از شرکت در جلسات آنلاین، فایل‌های جلسات ابتدایی و نیز صفحهٔ مقدمهٔ جلسات را گوش دهند و بخوانند.
 
 
مهم: جلسات بصورت online در برنامهٔ Paltalk برگزار می‌گردد. راهنمای جامع برنامهٔ پالتاک را با کلیک بروی اینجــا می‌توانید بخوانید.
 

--------


»
برنامهٔ این جلسه: 

        

                1. تست روانشناسي مرتبط با بحث سمبليسم

                2. شرح و بررسي داستان "فروختن صوفيان بهيمه‌ء مسافر را جهت سماع" و ابيات مرتبط


» شنیدن و دانلود فایل‌های صوتی این جلسه:
 
      فایل‌های صوتی این جلسه را می‌توانید با استفاده از جعبهٔ زیر گوش کنید و یا دانلود کنید:

     اگر از طریق جعبهٔ فوق موفق نشدید، با مراجعه به صفحهٔ آرشیو می‌توانید فایل‌ها را دانلود کنید. -> صفحهٔ آرشیو



»
متن داستان این جلسه:

     + پس از شنیدن و خواندن داستان، در صورت تمایل، نظر و تفسیر خود را از طریق بخش "پیام‌ها و نظرات" در پایین همین صفحه، می‌توانید ارسال نمائید.

 

         گر شدى عطشان بحر معنوى                        فرجه‏اى كن در جزيرهء مثنوى‏

         فرجه كن چندان كه اندر هر نفس                    مثنوى را معنوى بينى و بس‏

         هر دكانى راست سودايى دگر                        مثنوى دكان فقر است اى پسر

         مثنوى ما دكان وحدت است                           غير واحد هر چه بينى آن بت است‏

         تشنه مى‏نالد كه "كو آب گوار؟"                      آب هم نالد كه "كو آن آب خوار؟"

         بانگ آبم من به گوش تشنگان                       همچو باران مى‏رسم از آسمان‏

         برجه اى عاشق بر آور اضطراب                       بانگ آب و تشنه و آن گاه خواب؟!‏

         هم تو خود را بربكن از بيخ خواب                     همچو تشنه كه شنود او بانگ آب

         آب‏حيوان خوان، مخوان اين را سخن                روح نو بين در تن حرف كهن

         قابل اين گفته‏ها شو گوش‏وار                         تا كه از زر سازمت من گوشوار

         ما چه خود را در سخن آغشته‏ايم                   كز حكايت ما حكايت گشته‏ايم‏

         اين حكايت نيست پيش مرد كار                     وصف حال است و حضور يار غار

         اين چه مى‏گويم به قدر فهم توست                 مردم اندر حسرت فهم درست‏

         فهم آب است و وجود تن سبو                        چون سبو بشكست ريزد آب از او

         شاخه‏هاى تازهء مرجان ببين                       ميوه‏هاى رسته ز آب جان ببين‏

         اين سخن شير است در پستان جان              بى‏كشنده خوش نمى‏گردد روان‏

         مستمع چون تشنه و جوينده شد                  هاتف ار مرده بود گوينده شد

         مستمع چون تازه آمد با ‏ملال                       صد زبان گردد به گفتن گنگ و لال‏

         چون كه نامحرم در آيد از درم                         پرده در پنهان شوند اهل حرم‏

         ور در آيد محرمى دور از گزند                          برگشايند آن ستيران روى‏بند

         هر چه را خوب و خوش و زيبا كنند                  از براى ديدهء بينا كنند

         كى بود آواز چنگ و زير و بم                           از براى گوش بى‏حس اصم‏

         گر سخن كش يابم اندر انجمن                      صد هزاران گل برويم چون چمن‏

         ور سخن كش يابم آن دم زن‌بمزد                   مى‏گريزد نكته‏ها از دل چو دزد

 

دفتر دوم بيت 3622 به بعد.

 

              اى برادر قصه چون پيمانه‏اى است              معنى اندر وى مثال دانه‏اى است‏

              دانهء معنى بگيرد مرد عقل                       ننگرد پيمانه را گر گشت نقل‏

              ماجراى بلبل و گل گوش دار                       گر چه گفتى نيست آن جا آشكار

              كودكان افسانه‌ها مي‌آورند                       درج در افسانه‌شان بس سر و پند   

              هزل‌ها گويند در افسانه‌ها                        گنج مي‌جو در همه ويرانه‌ها

              هزل تعليم است آن را جد شنو                 تو مشو بر ظاهر هزلش گرو

              هر جدي هزل است پيش هازلان               هزل‌ها جد است پيش عاقلان

              عاقلي گر خاك گيرد زر شود                      جاهل ار زر برد خاكستر شود

 

    سخن گفتن به زبان حال و فهم كردن آن‏

 

             ماجراى شمع با پروانه نيز                        بشنو و معنى گزين كن اى عزيز

             گر چه گفتى نيست سر گفت هست         هين ببالا پر مپر چون جغد پست‏

             گفت در شطرنج كاين خانه‏ء رخ است         گفت خانه از كجاش آمد بدست‏؟

             خانه را بخريد يا ميراث يافت؟                    فرخ آن كس كاو سوى معنى شتافت‏

             گفت نحوى: زيد عمرواً قد ضرب                 گفت چونش كرد بى‏جرمى ادب‏؟

             عمرو را جرمش چه بد كان زيد خام            بى‏گنه او را بزد همچون غلام‏؟

             گفت اين پيمانهء معنى بود                      گندمى بستان كه پيمانه است رد

             زيد و عمرو از بهر اعراب است و ساز           گر دروغ است آن تو با اعراب ساز

             گفت نه من آن ندانم عمرو را                    زيد چون زد بى‏گناه و بى‏خطا ؟

             گفت از ناچار و لاغى بر گشود                  عمرو يك واو فزون دزديده بود

             زيد واقف گشت دزدش را بزد                    چون كه از حد برد او را حد سزد

 

                                         ____________________

 

            بشنويد  اي دوستان اين داستان                            خود حقيقت نقد حال ماست آن

                    بشنو اين قصه پي تهديد را                                    تا بداني آفت تقليد را

 

دفتر دوم، بیت ۵۱۴ به بعد

 

     فروختن صوفيان بهيمهء مسافر را جهت سماع‏

 

                        صوفيى در خانقاه از ره رسيد                               مركب خود برد و در آخر كشيد

                        آبكش داد و علف از دست خويش                         نه چنان صوفى كه ما گفتيم پيش‏

                        احتياطش كرد از سهو و خباط                              چون قضا آيد چه سود است احتياط؟

                        صوفيان در جوع بودند و فقير                                كاد فقر أن يعي كفرا يبير

                        اى توانگر كه تو سيرى هين مخند                         بر كژى آن فقير دردمند

                        از سر تقصير آن صوفى رمه                                 خر فروشى در گرفتند آن همه‏

                        كز ضرورت هست مردارى مباح                               بس فسادى كز ضرورت شد صلاح‏

                        هم در آن دم آن خرك بفروختند                             لوت آوردند و شمع افروختند

                        ولوله افتاد اندر خانقه                                         كه امشبان لوت و سماع است و شره‏

                        چند از اين صبر و از اين سه روزه چند؟                   چند از اين زنبيل و اين دريوزه چند؟

                        ما هم از خلقيم و جان داريم ما                            دولت، امشب ميهمان داريم ما

                        تخم باطل را از آن مى‏كاشتند                              كان كه آن جان نيست جان پنداشتند

                        و آن مسافر نيز از راه دراز                                    خسته بود و ديد آن اقبال و ناز

                        صوفيانش يك به يك بنواختند                               نرد خدمتهاى خوش مى‏باختند

                        گفت چون مى‏ديد ميلانشان به وى                       گر طرب امشب نخواهم كرد، كى؟‏

                        لوت خوردند و سماع آغاز كرد                               خانقه تا سقف شد پر دود و گرد

                        دود مطبخ، گرد آن پا كوفتن                                  ز اشتياق و وجد جان آشوفتن‏

                        گاه دست افشان قدم مى‏كوفتند                          گه به سجده صفه را مى‏روفتند

                        دير يابد صوفى آز از روزگار                                   ز آن سبب صوفى بود بسيار خوار

                        جز مگر آن صوفيى كز نور حق                              سير خورد او فارغ است از ننگ دق‏

                        از هزاران اندكى زين صوفيند                                باقيان در دولت او مى‏زيند

                        چون سماع آمد از اول تا كران                               مطرب آغازيد يك ضرب گران‏

                        خر برفت و خر برفت آغاز كرد                                زين حراره جمله را انباز كرد

                        زين حراره پاى‌كوبان تا سحر                                كف‏زنان خر رفت و خر رفت اى پسر

                        از ره تقليد آن صوفى همين                                 خر برفت آغاز كرد اندر حنين‏

                        چون گذشت آن نوش و جوش و آن سماع              روز گشت و جمله گفتند الوداع‏

                        خانقه خالى شد و صوفى بماند                           گرد از رخت آن مسافر مى‏فشاند

                        رخت از حجره برون آورد او                                    تا به خر بر بندد آن همراه جو

                        تا رسد در همرهان او مى‏شتافت                         رفت در آخر خر خود را نيافت‏

                        گفت آن خادم به آبش برده است                          ز انكه خر دوش آب كمتر خورده است‏

                        خادم آمد، گفت صوفى: خر كجاست؟                    گفت خادم: ريش بين، جنگى بخاست‏

                        گفت من خر را به تو بسپرده‏ام                             من ترا بر خر موكل كرده‏ام‏

                        از تو خواهم آن چه من دادم به تو                         باز ده آن چه فرستادم به تو

                        بحث با توجيه كن حجت ميار                               آن چه بسپردم ترا واپس سپار

                        گفت پيغمبر كه دستت هر چه برد                         بايدش در عاقبت واپس سپرد

                        ور نه‏اى از سركشى راضى بدين                          نك من و تو خانهء قاضى دين‏

                        گفت من مغلوب بودم، صوفيان                             حمله آوردند و بودم بيم جان‏

                        تو جگر بندى ميان گربگان                                   اندر اندازى و جويى ز آن نشان؟!‏

                        در ميان صد گرسنه گرده‏اى؟                                پيش صد سگ گربهء پژمرده‏اى؟‏

                        گفت گيرم كز تو ظلما بستدند                              قاصد خون من مسكين شدند،

                        تو نيايى و نگويى مر مرا                                     كه خرت را مى‏برند اى بى‏نوا؟

                        تا خر از هر كه بود من واخرم                                ور نه توزيعى كنند ايشان زرم‏

                        صد تدارك بود چون حاضر بدند                              اين زمان هر يك به اقليمى شدند

                        من كه را گيرم كه را قاضى برم؟                           اين قضا خود از تو آمد بر سرم‏

                        چون نيايى و نگويى اى غريب                              پيش آمد اين چنين ظلمى مهيب‏

                        گفت و الله آمدم من بارها                                   تا ترا واقف كنم زين كارها

                        تو همى‏گفتى كه خر رفت اى پسر                        از همه گويندگان با ذوق‏تر

                        باز مى‏گشتم كه او خود واقف است                      زين قضا راضى است مردى عارف است‏

                        گفت آن را جمله مى‏گفتند خوش                         مر مرا هم ذوق آمد گفتنش‏

                        مر مرا تقليدشان بر باد داد                                    كه دو صد لعنت بر آن تقليد باد

                        عكس ذوق آن جماعت مى‏زدى                            وين دلم ز آن عكس ذوقى مى‏شدى‏

                        عكس چندان بايد از ياران خوش                           كه شوى از بحر بى‏عكس آب كش‏

                        صاف خواهى چشم و عقل و سمع را                    بر دران تو پرده‏هاى طمع را

                        ز انكه آن تقليد صوفى از طمع                              عقل او بر بست از نور و لمع‏

                        طمع لوت و طمع آن ذوق و سماع                         مانع آمد عقل او را ز اطلاع‏

                        گر طمع در آينه برخاستى                                   در نفاق آن آينه چون ماستى‏

                        گر ترازو را طمع بودى به مال                                راست كى گفتى ترازو وصف حال‏؟

                        يك حكايت گويمت بشنو به هوش                         تا بدانى كه طمع شد بند گوش‏

                        هر كه را باشد طمع الكن شود                             با طمع كى چشم و دل روشن شود

                        پيش چشم او خيال جاه و زر                               همچنان باشد كه موى اندر بصر

                        جز مگر مستى كه از حق پر بود                           گر چه بدهى گنجها او حر بود

                        هر كه از ديدار برخوردار شد                                   اين جهان در چشم او مردار شد

                        ليك آن صوفى ز مستى دور بود                            لاجرم در حرص او شب‌كور بود

                        صد حكايت بشنود مدهوش حرص                        در نيايد نكته‏اى در گوش حرص‏

 

                       اى برادر چون ببينى قصر او                                     چون كه در چشم دلت رسته ست مو؟

                       چشم دل از مو و علت پاك آر،                                  و آنگهان ديدار قصرش چشم دار

                       هر كه را هست از هوسها جان پاك                          زود بيند حضرت و ايوان پاك‏

                       هر كه را باشد ز سينه فتح باب                               او ز هر شهرى ببيند آفتاب‏

                       حق پديد است از ميان ديگران                                همچو ماه اندر ميان اختران‏

                       دو سر انگشت بر دو چشم نه،                               هيچ بينى از جهان؟ انصاف ده‏

                       گر نبينى اين جهان معدوم نيست                           عيب جز ز انگشت نفس شوم نيست‏

                       تو ز چشم انگشت را بردار هين                              و آنگهانى هر چه مى‏خواهى ببين‏

                       چشم چون نرگس فرو بندى كه چى؟                        كه عصايم كش كه كورم اى اخى؟‏

                       ور ببندى چشم خود را ز احتجاب                             كار خود را كى گذارد آفتاب‏

                       چشم دارى تو، به چشم خود نگر                            منگر از چشم سفيهى بى‏خبر

                       گوش دارى تو، به گوش خود شنو                            گوش گولان را چرا باشى گرو؟

                       بى‏ ز تقليدى نظر را پيشه كن                                هم به راى و عقل خود انديشه كن

 

  
نظرات دوستان:

» برای نوشتن نظرتان درباره داستان یا غزل یا هر موضوع مرتبط با این جلسه، به قسمت "پیامها و نظرات" در همین صفحه(پایین‌) مراجعه کنید.
 

 

---------

Share

»
در صورتیکه دربارهٔ مطالب این جلسه نظری دارید، می‌توانید در قسمت "پیام‌ها و نظرات" (در پائین) نظرتان را بنویسید.
 

 
» اگر سئوالی دارید، لطفاً قبل از ارسال سئوالتان، به بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه مراجعه نمائید.
   

» اگر برای تهیه DVD جلسات شرح مثنوی سئوال دارید، لطفاً فقط از طریق صفحه سفارش DVD اقدام کنید. توضیح کامل داده شده است.
 

                                                            ------------------

پیام‌ها و نظرات:

 شما می‌توانید بوسیلهٔ فرم زیر پیام و نظر خود درباره این برنامه را بنویسید. سپس دکمهٔ Submit را کلیک کنید:

نام:
آدرس ایمیل(لطفاً بدقت وارد نمایید):
متن پیام:

 

برای دانلود فایلهای صوتی و متن جلسات گذشته، به صفحه‌ی آرشیو مراجعه نمایید.

 
 

اطلاعات مرتبط:

» فایل‌ متنی خلاصه‌برداری جلسات اول تا سیزدهم، توسط خانم سوگند:  

» معرفی لینک "مقدمهٔ جلسات شرح مثنوی" تهیه شده توسط آقا و خانم اسلامی:

دوستان تازه‌وارد حتماً لینک فوق را مطالعه نمایند.

 

---------

 جلسات پیش:

 
»
دانلود تمامی فایل‌های صوتی جلسات گذشته از طریق مراجعه به صفحهٔ آرشیو: به این صفحه مراجعه نماييد:

 

 

» برای سفارش  DVD مجموعه فایل های صوتی(mp3) و متن(pdf) جلسات گذشته، اینجا کلیک کنید.

روی تصویر DVD کلیک کنید:

 

---------
 

 

.: پیـوندها :.
 
 

---------

 

.: تماس با ما :.
 
برای ارتباط با گردانندهٔ جلسات، پیام خود را به آدرس زیر ایمیل نمایید:
 
 
همچنین می‌توانید در گروه این جلسات در سایت فیس‌بوک عضو شوید: